p16
ویو ات
الان تقریبا یه ماه از اینکه دارم با داداشم کار میکنم میگذره و داره خودشو جر میده که از من اشتباهی پیدا کنه تو این یه ماه کلی ماموریت های مختلف انجام دادیم این یه هفته گروه ما بیکاره و مرخصی داره
داشتم تو اتاقم با گوشیم ور میرفتم که کوک در رو باز کرد و اومد تو
ات: هی چرا در نمیزنی
کوک: چرا باید برای اومدن به اتاق عشقم اجازه بگیرم
ات: چیشده؟ چرا اینجوری میکنی
کوک: هیچی خسته شدم
ات: از چی؟
کوک: میخوام واست یه مهمونی بگیرم و بگم که با همیم نمیتونم تحمل کنم
ات: خواهش میکنم عجله نکن
کوک: انقدر منو اذیت نکن اگه میخوای ردم کنی بهم بگو الکی منو نپیچون دلم نمیخواد اذیت بشی
ات اومد و کوک رو بغل کرد
ات: من کسی رو که حاضرم بخاطرش بمیرم ول نمیکنم خودت میدونی همیشه پای حرفم هستم
کوک بوسه ای کوتاه رو لبای ات گذاشت
کوک: پسـ...
ات: خودم میگم کی مهمونی بگیریم فقط یکم فرصت میخوام
الان تقریبا یه ماه از اینکه دارم با داداشم کار میکنم میگذره و داره خودشو جر میده که از من اشتباهی پیدا کنه تو این یه ماه کلی ماموریت های مختلف انجام دادیم این یه هفته گروه ما بیکاره و مرخصی داره
داشتم تو اتاقم با گوشیم ور میرفتم که کوک در رو باز کرد و اومد تو
ات: هی چرا در نمیزنی
کوک: چرا باید برای اومدن به اتاق عشقم اجازه بگیرم
ات: چیشده؟ چرا اینجوری میکنی
کوک: هیچی خسته شدم
ات: از چی؟
کوک: میخوام واست یه مهمونی بگیرم و بگم که با همیم نمیتونم تحمل کنم
ات: خواهش میکنم عجله نکن
کوک: انقدر منو اذیت نکن اگه میخوای ردم کنی بهم بگو الکی منو نپیچون دلم نمیخواد اذیت بشی
ات اومد و کوک رو بغل کرد
ات: من کسی رو که حاضرم بخاطرش بمیرم ول نمیکنم خودت میدونی همیشه پای حرفم هستم
کوک بوسه ای کوتاه رو لبای ات گذاشت
کوک: پسـ...
ات: خودم میگم کی مهمونی بگیریم فقط یکم فرصت میخوام
۸.۳k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.