بچه ها حجم پارت ۲۶خیلی زیاد بود بقیش رو اینجا گذاشتم.
بچه ها حجم پارت ۲۶خیلی زیاد بود بقیش رو اینجا گذاشتم.
به تعداد اشک هایمان میخندیم.
دیانا.
با تعجب و اسرس بهش نگاه میکردم که محشاد دوباره اومذ
(محشاد)بیاید دیگه.
محشاد رفت و خاستم پشتش برم که دستم از پشت کشیده شد و کوبیده شدم به در کمد و از شدت دردی که بهم وارد شده بود اخی زیر لب گفتم.
ارسلان نگاه خمارش رو به چشام دوخت و سرش رو توی گردنم فرو کرد.
از هرم نفس های داغش حالم دگر گون شده بود.
لبای داغش روی ترقوه هام قرار گرفت که چشام رو بستم.
و منتظر درد شدم که. میکی زد و ازم جدا شد و فوری از اتاق زد بیرون.
بعد چند لحظه که از شک خارج شدم به سمت آینه رفتم.
که کمی روی ترقوه هام کبود شده بود.
نگاهم رو ازش گرفتم و به صورتم خیره شدم و ناخدا گاه لبخندی روی لبم نشست ولی سری جمعش کردم و زمزمه کردم
(من)چت شده دختر؟
به خودت بیا.
بعد این که شالم رو روی گردن و سرم مرتب کردم به سمت حال رفتم.
ادامه.پارت _۲۶
به تعداد اشک هایمان میخندیم.
دیانا.
با تعجب و اسرس بهش نگاه میکردم که محشاد دوباره اومذ
(محشاد)بیاید دیگه.
محشاد رفت و خاستم پشتش برم که دستم از پشت کشیده شد و کوبیده شدم به در کمد و از شدت دردی که بهم وارد شده بود اخی زیر لب گفتم.
ارسلان نگاه خمارش رو به چشام دوخت و سرش رو توی گردنم فرو کرد.
از هرم نفس های داغش حالم دگر گون شده بود.
لبای داغش روی ترقوه هام قرار گرفت که چشام رو بستم.
و منتظر درد شدم که. میکی زد و ازم جدا شد و فوری از اتاق زد بیرون.
بعد چند لحظه که از شک خارج شدم به سمت آینه رفتم.
که کمی روی ترقوه هام کبود شده بود.
نگاهم رو ازش گرفتم و به صورتم خیره شدم و ناخدا گاه لبخندی روی لبم نشست ولی سری جمعش کردم و زمزمه کردم
(من)چت شده دختر؟
به خودت بیا.
بعد این که شالم رو روی گردن و سرم مرتب کردم به سمت حال رفتم.
ادامه.پارت _۲۶
۷.۲k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.