𝑰𝒎 𝒑𝒓𝒐𝒎𝒊𝒔𝒆
PART 6
(دیشب اتفاق خاصی نیوفتاد نگران نباشید😂)
ساعت 9:45 صبح سئول منطقه دوری از شهر
ویو کیم جونگ هی(اگه یادتون باشه اسم داداش تهیونگه)
اوو ببین چی دارم میبینم یه دختر؟
عاه تهیونگ هیونگ عاشق شده؟
(خنده بلند)
تهیونگ از تو بعیده یه دخترو بیاری خونت!
باید واقعا بفهمم اون دختر چیکارشه(پوزخند)
جونگ هی:(با داد)جیمی!
جیمی:بله قربان
جون هی:یه مهمونی میخوام راه بندازم همه مافیا های سئول رو میخوام دعوت کنم به خدمتکارا بگو اون باغ رو آماده کنن بگو از طرف یه ناشناس اگی از طرف منه سری واسه بدنت نمیمونه!
جیمی :بله قربان!
و جیمی از اتاق رفت بیرون*
جون هی:هاهاها حالا ببینیم تهیونگ هیونگ چیمیشه!
نویسنده:
ا/ت بعد یه حمام کوچیک لباساشو عوض کرد (گذاشتم)
ا/ت درحال غذا درست کردن بود که تهیونگ بهش گفت
::دست پختت خوب نیست
۵مین بعد
ا/ت داشت با قابلمه به جون تهیونگ میدوید
ماشالله تهیونگ هم داشت فرار میکرد
ویو ته ته
وایسا ببینم من دارم فرار میکنم؟😐
ته ته وایساد و برگشت ا/ت که یکم ترسید وایساد
داشتن عقب عقب میرفتن که ا/ت میخوره به دیوار
ته دستاشو دور بدن ا/ت میذاره
ا/ت:هق نکن عامووو(گریه)
ته :چرا گریه میکنییی؟!
ا/ت:گریه نمیکنم این مصنوعی عه بعضی مواقع به دردم میخوره
ته :همینه میگن دخترا ترسناکن...
تا پارت بعد بدرودد
(دیشب اتفاق خاصی نیوفتاد نگران نباشید😂)
ساعت 9:45 صبح سئول منطقه دوری از شهر
ویو کیم جونگ هی(اگه یادتون باشه اسم داداش تهیونگه)
اوو ببین چی دارم میبینم یه دختر؟
عاه تهیونگ هیونگ عاشق شده؟
(خنده بلند)
تهیونگ از تو بعیده یه دخترو بیاری خونت!
باید واقعا بفهمم اون دختر چیکارشه(پوزخند)
جونگ هی:(با داد)جیمی!
جیمی:بله قربان
جون هی:یه مهمونی میخوام راه بندازم همه مافیا های سئول رو میخوام دعوت کنم به خدمتکارا بگو اون باغ رو آماده کنن بگو از طرف یه ناشناس اگی از طرف منه سری واسه بدنت نمیمونه!
جیمی :بله قربان!
و جیمی از اتاق رفت بیرون*
جون هی:هاهاها حالا ببینیم تهیونگ هیونگ چیمیشه!
نویسنده:
ا/ت بعد یه حمام کوچیک لباساشو عوض کرد (گذاشتم)
ا/ت درحال غذا درست کردن بود که تهیونگ بهش گفت
::دست پختت خوب نیست
۵مین بعد
ا/ت داشت با قابلمه به جون تهیونگ میدوید
ماشالله تهیونگ هم داشت فرار میکرد
ویو ته ته
وایسا ببینم من دارم فرار میکنم؟😐
ته ته وایساد و برگشت ا/ت که یکم ترسید وایساد
داشتن عقب عقب میرفتن که ا/ت میخوره به دیوار
ته دستاشو دور بدن ا/ت میذاره
ا/ت:هق نکن عامووو(گریه)
ته :چرا گریه میکنییی؟!
ا/ت:گریه نمیکنم این مصنوعی عه بعضی مواقع به دردم میخوره
ته :همینه میگن دخترا ترسناکن...
تا پارت بعد بدرودد
۲.۵k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.