وانشا🖇نامجون🐨پارت۴🌌

و جین زد روی شونم گفت

جین =نترس زیاد بهت سخت نمیگیریم

انگار چشمای از هدق دراومده بوده ای منو دیده بود

نامجون دستمو گرفت و جینم از اون طرف دسمتمو گرفته بودن بردنم انداختنم رو کاناپه و یه فیلم س*ک*س گذاشتن که وسطاش اینجوری

من =میشه عوضش کنید

نامجون =باشه

جین= چی بزاریم

من=ترسناک

نامجون=چشم

من=ممنون

نامجون =خواهش میکنیم



همینجوری داشتن فیلمه ترسناک پیدا میکردن که

من=چی صداتون کنم وقتی به من میگین بیبی

دوتشون همزمان

جین نامجون=ددی

من=معذب شدم

بعد اتمام فیلم....

من=خوابم میادش

رفتیم طبقه بالا و رفتیم خوابیدم


نامجون =گفت برو لباس تو خونگی هایی که تازه برات خریدیمو بپوش

خودشون رفتن منم لباس خوابه که ابی بود رو پوشیدم چون رنگ لباس خواب خودشون بود

من=تموم شد

اومدن تو و بغلم کردن که گوشیم زنگ خورد

به نانجون گفتم گوشیم که روی میزرو بده همنطور که تو بغلم بود دستشو دراز کرد که بهم بده اول نگاه کرد کیه بعد گفت ریوجین بیا


جواب دادم



ریوجین =چرا امروز نیومدی کلاس رقص

من=ای وای ریوجین ببخشید به تمام


ریوجین =اشکال نداره کجایی

من=امم امم من لب دریا

ریوجین =این موقع شب

من =اره اشکالش چیه

جین اشاره میکرد که مکالمه رو تمومش کن

ریوجین=باشه خوب من میرم بخوابم خیلی خستمه

من=باشه

بای

بای

جین روی لپم یه بوس محکم کرد

بعد نامی یکی روی لپم بوس محکم کردم و منم سورخ شدم بغلم کردن خوابیدن منم روی پیشونیاشون رو بوسیدم که لبخند ریزی زدن

جین =شب بخیر بیبی

من=شب بخیر جین

جین =خوشحال میشم اسممو به زبون میاری

من=من میخوام خوشحال بمونید

نامجون =قربونت شب بخیر بیبی

من=شب بخیر ددی

جین =چرا من گفتم شب بخیر نگفتی شب بخیر ددی

من=ای بابا شب بخیر ددیا (باداد)



🌌شب خوش من خستم بدونید توان ندارم الان شماهم مثل این ۳ معشوقه بکپید 🌌