سناریو پارت ۱
وقتی باهاشون قهر کردی
جونگ کوک:
ات الان تو دو روزه که با من حرف نمیزنی، حتی بهم نگاه نمیکنی من چیکار کنم که باهام آشتی کنی؟
تو لبخند شیطنت آمیزی میزنی و میگی:اگه یه هفته از سهمیه ی شیر موزت رو بهم بدی آشتی میکنم
جونگ کوک :چی! اگه این طوریه اصلا آشتی نکن من عمراً به کسی شیر موز بدم
تهیونگ:
آت تو چجوری دلت میاد با گو بوی ات قهر کنی؟
ات: گود بویم بره با همون یونتان جونه اش
تهیونگ با شیطنت به ات نگاه می کنه و میگه:
نکنه تو به یونتان حسودیت میشه؟
ات خنده ای از حرص می کنه و میگه:
من برای چی باید به یه سگ حسودیم بشه؟
تهیونگ: چون گو بوی ات خیلی اون سگ رو دوست داره
ات: باشه پس گود بویم چطوره که از من جداشی و بری با یونتان؟
تهیونگ می خنده و از پشت بغلت می کنه و میگه:
مگه میشه من یونتان رو به تو ترجیح بدم؟تو فقط ماله خودمی
جیمین:
ات من دیگه خسته شدم چقد تو این چند روزه الکی باهام قهر می کنی
تو با جدیت میگی: قهر های من هیچ وقت الکی نیس،
حتما یه کاری می کنی که من باهات قهر می کنم
جیمین: مثلا چه کاری؟
ات: من می خواستم باهات آشتی کنم اما به خاطر حرفی که چند دقیقه قبل زدی باهات آشتی نمی کنم
جیمین با دست آروم زد تو سرش و گفت:
ات من هیچ وقت از کارای تو سر در نمی آرم
ات: به خاطر حرفی هم که الان زدی و حرفه قبلیت تا ۲ روز کاملا باهات قهرم
جیمین با تعجب بهت نگاه می کنه و به نقطه ای دور زول می زنه و به حرف های تو می اندیشه
جونگ کوک:
ات الان تو دو روزه که با من حرف نمیزنی، حتی بهم نگاه نمیکنی من چیکار کنم که باهام آشتی کنی؟
تو لبخند شیطنت آمیزی میزنی و میگی:اگه یه هفته از سهمیه ی شیر موزت رو بهم بدی آشتی میکنم
جونگ کوک :چی! اگه این طوریه اصلا آشتی نکن من عمراً به کسی شیر موز بدم
تهیونگ:
آت تو چجوری دلت میاد با گو بوی ات قهر کنی؟
ات: گود بویم بره با همون یونتان جونه اش
تهیونگ با شیطنت به ات نگاه می کنه و میگه:
نکنه تو به یونتان حسودیت میشه؟
ات خنده ای از حرص می کنه و میگه:
من برای چی باید به یه سگ حسودیم بشه؟
تهیونگ: چون گو بوی ات خیلی اون سگ رو دوست داره
ات: باشه پس گود بویم چطوره که از من جداشی و بری با یونتان؟
تهیونگ می خنده و از پشت بغلت می کنه و میگه:
مگه میشه من یونتان رو به تو ترجیح بدم؟تو فقط ماله خودمی
جیمین:
ات من دیگه خسته شدم چقد تو این چند روزه الکی باهام قهر می کنی
تو با جدیت میگی: قهر های من هیچ وقت الکی نیس،
حتما یه کاری می کنی که من باهات قهر می کنم
جیمین: مثلا چه کاری؟
ات: من می خواستم باهات آشتی کنم اما به خاطر حرفی که چند دقیقه قبل زدی باهات آشتی نمی کنم
جیمین با دست آروم زد تو سرش و گفت:
ات من هیچ وقت از کارای تو سر در نمی آرم
ات: به خاطر حرفی هم که الان زدی و حرفه قبلیت تا ۲ روز کاملا باهات قهرم
جیمین با تعجب بهت نگاه می کنه و به نقطه ای دور زول می زنه و به حرف های تو می اندیشه
۱۰.۷k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.