𝑝𝑎𝑟𝑡6
مدیر:خوب عزیزای من امسال هم به پایان رسید
امیدوارم سال خوبی رو سپری کرده باشید
جیاو جیسو گریه کردن(خودتون تصور کنید)
جیسو'ج.. جی..جیا...(با گریه) امدن دنبالت😭
جیا:من نمیخوام برم😭
مدیر:بسه دیگه سال بعد هم دیگرو میبینید
جیا جیسو هم بغل کردن و...
بله تهیونگ خان داشت نگاشون میکرد
جیا و جیسو خداحافظي کردن
جیا سوار شد...(تو جاده)
ته:کی بود؟
جیا:ب..بله؟
ته:گفتم که.. کی بود
جیا:عهه دوستم بود(با بغض)
ته:یاا چیزی نگفتم که گریه کنی(کره ای ها به هی میگن یا)
جیا:اما من که گریه نکردم(ر.ید بهش😂)
ته:اومم... چیزه.. بغض کردی
جیا:ولش کن مهم نیست.
تهیونگ که محو زیباییش شده بود داشت نگاهش میکرد و گفت:چرا روبه روم میشی! ها؟ (عزیزم بهونه نیار😶)
جیا:اشکال داره(با ترس)
تهیونگ که میخواست اذیتش کنه گفت اره خیلی
جیا:چرا
ته:هه.. چرا... میخوای تنبیه بدنی بشی؟
جیا:ا.. آره.. عههه.. یعنی نه(داشت میرید به خودش)
ویو ته:
از درون داشتم جررر میخوردم از خنده... واییییی🤣🤣(کرم ریختن درست نیست 🥲)
امیدوارم سال خوبی رو سپری کرده باشید
جیاو جیسو گریه کردن(خودتون تصور کنید)
جیسو'ج.. جی..جیا...(با گریه) امدن دنبالت😭
جیا:من نمیخوام برم😭
مدیر:بسه دیگه سال بعد هم دیگرو میبینید
جیا جیسو هم بغل کردن و...
بله تهیونگ خان داشت نگاشون میکرد
جیا و جیسو خداحافظي کردن
جیا سوار شد...(تو جاده)
ته:کی بود؟
جیا:ب..بله؟
ته:گفتم که.. کی بود
جیا:عهه دوستم بود(با بغض)
ته:یاا چیزی نگفتم که گریه کنی(کره ای ها به هی میگن یا)
جیا:اما من که گریه نکردم(ر.ید بهش😂)
ته:اومم... چیزه.. بغض کردی
جیا:ولش کن مهم نیست.
تهیونگ که محو زیباییش شده بود داشت نگاهش میکرد و گفت:چرا روبه روم میشی! ها؟ (عزیزم بهونه نیار😶)
جیا:اشکال داره(با ترس)
تهیونگ که میخواست اذیتش کنه گفت اره خیلی
جیا:چرا
ته:هه.. چرا... میخوای تنبیه بدنی بشی؟
جیا:ا.. آره.. عههه.. یعنی نه(داشت میرید به خودش)
ویو ته:
از درون داشتم جررر میخوردم از خنده... واییییی🤣🤣(کرم ریختن درست نیست 🥲)
۹.۳k
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.