🌑🍷وقتی مافیا بود....🍷🌑 part :۱۴
من و ا.ت توی بچگی یه سگ داشتیم اسمش رکس بود شاید اگه اونو ببینه خوشحال بشه .
_ا.ت
+....
_میدونم حالت بده ...من برای کل کارام معذرت میخوام ...میشه باهام بیای بریم یجایی ؟
+نه (خیلی سرد )
_ا.ت اصلا باهام حرف نزن هرکاری دوست داری بکن اما فقط باهام بیا اوکی؟
+(با سرش تایید کرد
_الان ساعت ۴ساعت ۶حاضر باش به اجوما میگم لباستو بهت بده
+.....
_من میرم بیرون
رفت.
+ساعت ۴بود پاشدم رفتم حموم زیر دوش نیم ساعت نشستم گریه کردم حال روحیه خوبی نداشتم بعدش شروع کردم نیم ساعت به شستن خودم موهام مصری بود برای همین زیاد طول نکشید رفتم از حموم بیرون که دیدم آجوما توی اتاقه
؛دخترم چرا انقد دیر کردی +همیشه حموم طول میکشه
؛باشه ،بیا ارباب گفتن اینو بپوشی
+باش
اجوما رفت بیرون لباسا رو پوشیدم ساعت ۵و نیم بود اون نیم ساعترو نمیدونستم چیکار کنم نگاهم به تخت افتاد یاد اون شب افتادم ....
گریم گرفت نشستم اون نیم ساعترو گریه کردم تا یکم آروم بشم اما نشدم
کوک ویو:
ساعت شیش شد رفتم عمارت
_اجوما ا.ت کو
+توی اتاق داره گریه میکنه
_باشع
رفتم اتاق .
_ا..ا.ت خوبی
رفتم بغلش کردم
_....
حمایت پلیز 🍷
_ا.ت
+....
_میدونم حالت بده ...من برای کل کارام معذرت میخوام ...میشه باهام بیای بریم یجایی ؟
+نه (خیلی سرد )
_ا.ت اصلا باهام حرف نزن هرکاری دوست داری بکن اما فقط باهام بیا اوکی؟
+(با سرش تایید کرد
_الان ساعت ۴ساعت ۶حاضر باش به اجوما میگم لباستو بهت بده
+.....
_من میرم بیرون
رفت.
+ساعت ۴بود پاشدم رفتم حموم زیر دوش نیم ساعت نشستم گریه کردم حال روحیه خوبی نداشتم بعدش شروع کردم نیم ساعت به شستن خودم موهام مصری بود برای همین زیاد طول نکشید رفتم از حموم بیرون که دیدم آجوما توی اتاقه
؛دخترم چرا انقد دیر کردی +همیشه حموم طول میکشه
؛باشه ،بیا ارباب گفتن اینو بپوشی
+باش
اجوما رفت بیرون لباسا رو پوشیدم ساعت ۵و نیم بود اون نیم ساعترو نمیدونستم چیکار کنم نگاهم به تخت افتاد یاد اون شب افتادم ....
گریم گرفت نشستم اون نیم ساعترو گریه کردم تا یکم آروم بشم اما نشدم
کوک ویو:
ساعت شیش شد رفتم عمارت
_اجوما ا.ت کو
+توی اتاق داره گریه میکنه
_باشع
رفتم اتاق .
_ا..ا.ت خوبی
رفتم بغلش کردم
_....
حمایت پلیز 🍷
۱۲.۰k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.