(new model) part 10
(new model) part 10
.
.
.
.
برگشتم دیدم یه دختر خیلیییی لوس با یه رنگ مو حال بهم زن داره بدو بدو میره سمت هان داره میره سمت نامجونننن؟!
نه نه نه نگو که این توپاله دوست دختر نامجونه نه نه
خدایا درسته من خوشگل نیستم اما از این توپاله خیلی بهترم خداییش راست میگم
ولی خب چیکار کنم ول کن
برگشتم کارامو انجام بدم که دیدم دختره خیلی داره لوس بازی در میاره یلحظه کل بدنم مور مور شد خدمو لرزوندم که بله دختر با فیسو افاده برگشت نگام کرد ینی یجوری نگا میکرد انگار ارس باباشو خوردم
بله خانم فهمیده من عکاس دوست پسرشونم
برگشت به من با یه اخم خاصی نگاه کرد و به نامجون گفت
لیلیا (دوست دختر نامجون): اوپا مراقب باش عکسامونو ندزدن
هن الان منظورش اینه که من از نامجون عکس میگیرم بدزدم اکی من همه جا سکوت میکنم ولی اینجا نچ
ا.ت: خیلی عذرمیخوام میشه منظورتونو واضح تر بیان کنید
لیلیا: از این واضح تر *پوزخند*
ات: اکی باید خدمتتون عرض کنم که من عکاس کیم ناجونم همونجوری که تو قرارداد نوشته شده و از شخص خاص دیگه ای هم عکاسی نمیکنم اونم ینی شما من از شما عکسی نمیگیرم چه برسه بخوام بدزدم
لیلیا خواست چیزی بگه که من سریعتر گفتم
ا.ت: و اینکه من عکس دوست پسر شمارو نمیدزدم چون علاقه ای به این کار ندارم
و اینکه کار کن اینجا تموم شده من دیگه میرم همگی خسته نباشید خدافظ
.
و رفتم بیرون هوففف آخيش همچی گفتم بهش دختره نچسب
.
.
نامجون ویو
اووو عجب دختریه تاحالا کسی به لیلیا جواب پس نداده بود
الان میتونم بگم لیلیا کاملا رنگ گوجه گرفته از شدت حرص
ا.ت واقعا خیلی خاص و عجیب و غیره منتظرس
.
.
.
بالاخره رسیدم خونه هانی خونه بود ولی نه هانیل تو پذیرایی بود نه عمو
ا.ت: هاییی
هانی: هایییییی خسته نباشی اولین روز کاریت چطور بود
ا.ت: کلی اتفاق افتاد ولی عمو و هانیل کجان
هانی: اونا شام خوردن هانیل با دوستاش رفت بیرون بابامم تو اتاقشه منم منتظر شما تا بیاید شام بخوریم
ا.ت: اکی من برم لباس عوض کنم بیام شام بخوریم
هانی: اکی زود باش دارم از گشنگی میمیرم
ا.ت: باشه باشه *خنده*
رفتم تو اتاقم سریع لباسامو عوض کردم رفتم پایین دیدم هانی سر میز منتظر منه
منم نشستم همینجور که مشغول شام خوردن بودیم
هانی: خب تعریف کن
ا.ت: واییییییییییی نمیدونی چه اتفاقی افتاده واییییییییییی
هانی: بگو میشنوم
ات:........
.
.
.
اسلاید دومی لیلیا( معروف به سگ خانم)
اسلاید سوم لباس خونه ا.ت
.
.
دوزتان لطفا لایک خواهشا لایک شمارو به ابلفضل لایک🍧🍓
.
.
.
.
برگشتم دیدم یه دختر خیلیییی لوس با یه رنگ مو حال بهم زن داره بدو بدو میره سمت هان داره میره سمت نامجونننن؟!
نه نه نه نگو که این توپاله دوست دختر نامجونه نه نه
خدایا درسته من خوشگل نیستم اما از این توپاله خیلی بهترم خداییش راست میگم
ولی خب چیکار کنم ول کن
برگشتم کارامو انجام بدم که دیدم دختره خیلی داره لوس بازی در میاره یلحظه کل بدنم مور مور شد خدمو لرزوندم که بله دختر با فیسو افاده برگشت نگام کرد ینی یجوری نگا میکرد انگار ارس باباشو خوردم
بله خانم فهمیده من عکاس دوست پسرشونم
برگشت به من با یه اخم خاصی نگاه کرد و به نامجون گفت
لیلیا (دوست دختر نامجون): اوپا مراقب باش عکسامونو ندزدن
هن الان منظورش اینه که من از نامجون عکس میگیرم بدزدم اکی من همه جا سکوت میکنم ولی اینجا نچ
ا.ت: خیلی عذرمیخوام میشه منظورتونو واضح تر بیان کنید
لیلیا: از این واضح تر *پوزخند*
ات: اکی باید خدمتتون عرض کنم که من عکاس کیم ناجونم همونجوری که تو قرارداد نوشته شده و از شخص خاص دیگه ای هم عکاسی نمیکنم اونم ینی شما من از شما عکسی نمیگیرم چه برسه بخوام بدزدم
لیلیا خواست چیزی بگه که من سریعتر گفتم
ا.ت: و اینکه من عکس دوست پسر شمارو نمیدزدم چون علاقه ای به این کار ندارم
و اینکه کار کن اینجا تموم شده من دیگه میرم همگی خسته نباشید خدافظ
.
و رفتم بیرون هوففف آخيش همچی گفتم بهش دختره نچسب
.
.
نامجون ویو
اووو عجب دختریه تاحالا کسی به لیلیا جواب پس نداده بود
الان میتونم بگم لیلیا کاملا رنگ گوجه گرفته از شدت حرص
ا.ت واقعا خیلی خاص و عجیب و غیره منتظرس
.
.
.
بالاخره رسیدم خونه هانی خونه بود ولی نه هانیل تو پذیرایی بود نه عمو
ا.ت: هاییی
هانی: هایییییی خسته نباشی اولین روز کاریت چطور بود
ا.ت: کلی اتفاق افتاد ولی عمو و هانیل کجان
هانی: اونا شام خوردن هانیل با دوستاش رفت بیرون بابامم تو اتاقشه منم منتظر شما تا بیاید شام بخوریم
ا.ت: اکی من برم لباس عوض کنم بیام شام بخوریم
هانی: اکی زود باش دارم از گشنگی میمیرم
ا.ت: باشه باشه *خنده*
رفتم تو اتاقم سریع لباسامو عوض کردم رفتم پایین دیدم هانی سر میز منتظر منه
منم نشستم همینجور که مشغول شام خوردن بودیم
هانی: خب تعریف کن
ا.ت: واییییییییییی نمیدونی چه اتفاقی افتاده واییییییییییی
هانی: بگو میشنوم
ات:........
.
.
.
اسلاید دومی لیلیا( معروف به سگ خانم)
اسلاید سوم لباس خونه ا.ت
.
.
دوزتان لطفا لایک خواهشا لایک شمارو به ابلفضل لایک🍧🍓
۲.۶k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.