*پارت سوم*
تو این سالها به جز تو به کسی فکر نکردم
ا.ت خندید . خندیدنش از سر تلخی ماجرا بود .
+خیلی زحمت کشیدی اقای کیم تهیونگ این کارتونو چطور میتونم
جبران کنم ؟
-مسخرم نکن...تو از خودت بگو ازدواج کردی ؟ با همون همکلاسی احمقت که روت کراش داشت؟
+برات مهمه ؟
-میشه جواب بدی
+برا تو دیگه چه فرقی داره؟
-من دوست دارم
+من فراموشت کردم توهم بکن البته بهتره بگم تو زودتر از من فراموشم کردی حتما خیلی برات راحت بود نه؟
چرا فکر میکنی من برام راحت بوده ؟
+چرا فکر نکنم ؟ انقد راحت حتی دیگه سراغمو هم نگرفتی ببینی مردم یا زندم
-ولی من بهت فکر میکردم
اشک تو چشای ا.ت جمع شد .
+پسرجون من تموم این سالها منتظر بودم برگردی منتظر بودم بیای منتظرت بودم تمام این مدت . نزاشتم دست کسی بهم بخوره . این حلقه
رو میبینی ؟ (دستشو گرفت بالا)یادته خودت بهم هدیش دادی؟ گفتی
یه روز میشه حلقه ازدواجمون اما نشد میدونی تو منو اون شب ول کردی و رفتی هیچ توجیهی برا کارت نیست
-ا.ت من...
+لطفا منو خانم ف.ت (فامیل تو)صدا کن . من الان فقط وکیلتم نه هیچ چیز دیگه ای این رابطه رو فراموش کن همونطور که ۸ سال پیش کردی
-ولی من...
+اقای کیم (با داد)دیگه نمیخوام درمو ردش حرف بزنیم . از اول همه
چیو برام تعریف کن تهیونگ دیگه ادامه نداد . ا.ت رو میشناخت . میدونست وقتی میگه ادامه نده نباید ادامه بده . چون عصبانیش میکرد . حقو به ا.ت میداد . میدونست هنوز دوسش داره . وگرنه با همون یارو هم دانشگاهیش که
چشش دنبال ا.ت بود ازدواج میکرد . باور نمیکرد این همه سال ا.ت منتظرش بوده . اروم شمرده شمرده برا ا.ت داستانو توضیح داد .
-اولین بار که گفتن ازت شکایت کرده باور نکردم حتی وقتی عکسشو دیدم نشناختمش بعد یادم اومد تو یکی از فن ساین ها شمارمو خواست . من نمیتونستم شمارمو بهش بدم . اونم ناراحت شد و
گفت تلافی میکنه گفت فکر نمیکرد پسری که انقدر عاشقشه باهاش اینجور رفتار کنه . از حرفاش نترسیدم اما دلم شکست . اون درک نکرد نمیتونستم بهش شماره بدم . تا اینکه اون روز برگه احضاریه دادگاه به جرم تجاوزو فرستادن کمپانی . اولش اهمیت ندادم . یعنی
هیچکس نداد حتی کمپانیم . گفت یه جوری خودش راست و ریست میکنتش . اما بار دوم که منو دستگیر کردن بهم اون عکسا رو نشون دادن . من هیچ حرفی در برابر اون عکسا ندارم . فقط میتونم بگم کسی که اونو درست کرده خیلی ماهر بوده . بعدشم که ...خودت دیدی دیگه مردم نظرشون نسبت بهم عوض شده طرفدارامو از دست دادم به
خاطر من دیگه حتی گروهم هم تقریبا از هم پاشیده . احتمال زیاد تا چند وقت دیگه کمپانی اخراجم میکنه . بعدشم گروهم بدون من ادامه میده . من...من واقعا اون کارو نکردم من حتی بهش نزدیک هم نشدم .
جمله های اخر حرفشو با اشک تموم کرد.
ا.ت خندید . خندیدنش از سر تلخی ماجرا بود .
+خیلی زحمت کشیدی اقای کیم تهیونگ این کارتونو چطور میتونم
جبران کنم ؟
-مسخرم نکن...تو از خودت بگو ازدواج کردی ؟ با همون همکلاسی احمقت که روت کراش داشت؟
+برات مهمه ؟
-میشه جواب بدی
+برا تو دیگه چه فرقی داره؟
-من دوست دارم
+من فراموشت کردم توهم بکن البته بهتره بگم تو زودتر از من فراموشم کردی حتما خیلی برات راحت بود نه؟
چرا فکر میکنی من برام راحت بوده ؟
+چرا فکر نکنم ؟ انقد راحت حتی دیگه سراغمو هم نگرفتی ببینی مردم یا زندم
-ولی من بهت فکر میکردم
اشک تو چشای ا.ت جمع شد .
+پسرجون من تموم این سالها منتظر بودم برگردی منتظر بودم بیای منتظرت بودم تمام این مدت . نزاشتم دست کسی بهم بخوره . این حلقه
رو میبینی ؟ (دستشو گرفت بالا)یادته خودت بهم هدیش دادی؟ گفتی
یه روز میشه حلقه ازدواجمون اما نشد میدونی تو منو اون شب ول کردی و رفتی هیچ توجیهی برا کارت نیست
-ا.ت من...
+لطفا منو خانم ف.ت (فامیل تو)صدا کن . من الان فقط وکیلتم نه هیچ چیز دیگه ای این رابطه رو فراموش کن همونطور که ۸ سال پیش کردی
-ولی من...
+اقای کیم (با داد)دیگه نمیخوام درمو ردش حرف بزنیم . از اول همه
چیو برام تعریف کن تهیونگ دیگه ادامه نداد . ا.ت رو میشناخت . میدونست وقتی میگه ادامه نده نباید ادامه بده . چون عصبانیش میکرد . حقو به ا.ت میداد . میدونست هنوز دوسش داره . وگرنه با همون یارو هم دانشگاهیش که
چشش دنبال ا.ت بود ازدواج میکرد . باور نمیکرد این همه سال ا.ت منتظرش بوده . اروم شمرده شمرده برا ا.ت داستانو توضیح داد .
-اولین بار که گفتن ازت شکایت کرده باور نکردم حتی وقتی عکسشو دیدم نشناختمش بعد یادم اومد تو یکی از فن ساین ها شمارمو خواست . من نمیتونستم شمارمو بهش بدم . اونم ناراحت شد و
گفت تلافی میکنه گفت فکر نمیکرد پسری که انقدر عاشقشه باهاش اینجور رفتار کنه . از حرفاش نترسیدم اما دلم شکست . اون درک نکرد نمیتونستم بهش شماره بدم . تا اینکه اون روز برگه احضاریه دادگاه به جرم تجاوزو فرستادن کمپانی . اولش اهمیت ندادم . یعنی
هیچکس نداد حتی کمپانیم . گفت یه جوری خودش راست و ریست میکنتش . اما بار دوم که منو دستگیر کردن بهم اون عکسا رو نشون دادن . من هیچ حرفی در برابر اون عکسا ندارم . فقط میتونم بگم کسی که اونو درست کرده خیلی ماهر بوده . بعدشم که ...خودت دیدی دیگه مردم نظرشون نسبت بهم عوض شده طرفدارامو از دست دادم به
خاطر من دیگه حتی گروهم هم تقریبا از هم پاشیده . احتمال زیاد تا چند وقت دیگه کمپانی اخراجم میکنه . بعدشم گروهم بدون من ادامه میده . من...من واقعا اون کارو نکردم من حتی بهش نزدیک هم نشدم .
جمله های اخر حرفشو با اشک تموم کرد.
۲۱.۳k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.