تک پارتی کوک
کوک واسهی کامبک جدیدشون زیاد وقت نمیکرد بهم سر بزنه منم ازش ناراحت بودم حدود دو هفته بود که نیومده خونه واقعا دلتنگش بودم ولی بیشتر عصبانی بودم شب بود واسه اینکه وقت بگذرونم یه فیلمی از اینترنت دانلود کردم نمیدونستم چه فیلمی بود فقط میخواستم وقت
بگذره بعد از خوردن شام پای تلویزیون نشستم نیمه های فیلم بود که صحنه دار شد وقتی تموم شد نفس نفس میزدم تحریک شده بودم خیلی گرمم شد رفتم لباس هام رو با یه شرتک و تاپ عوض کردم دست و صورتمم شستم که صدای در اومد ساعت 12 شب بود توی این ساعت کی میتونه باشه
از زبان کوک خیلی وقت بود نرفته بودم پیش ا/ت پس تصمیم گرفتم فردا رو کلا باهاش باشم
در خونه رو زدم کلید یادم رفته بود بعد از دو دقیقه ا/ت در رو باز کرد کوک: سلااا.. با دیدن وضعش حرفم رو خوردم فقط یه تاپ و شرتک پوشیده بود و به نظر عرق کرده میومد اومدم داخل خونه درو بستم دستم رو گذاشتم روی پیشونیش تب نداری پس چرا عرق کردی عزیزم
ا/ت: نمیدونستم چی بگم واقعا نیاز داشتم ولی نمی خواستم دخترونگیم رو از دست بدم در ضمن از دستش عصبانی بودم پس محل نذاشتم و رفتم اتاقم روی تخت نشستم که کوک اومد داخل کنارم نشست گفت ا/ت چی شده چرا اینجوری میکنی داری میترسونیم بگو چی شده بازم محل نذاشتم که دیدم گریه میکنه زود بغلش کردم ا/ت : هی هی کوکی چیزی نیست فقط.....
کوک فقط چی؟
ا/ت فقط تحریک شدم بخاطر همین عرق کردم یهو قیافش تغییر کرد و 😈😈😈اینطوری نگام کرد تابه خودم اومدم من رو روی تخت خوابوند و مشغول بوسیدنم شد منم از اونجایی که تحریک شده بودم همراهیش کردم دستش داشت میرفت زیر لباسم همینطور که لبام رو مک میزد لباسام رو درآورد رفت سمتم گردنم و مشغول مارک گذاشتن شد چند جا رو کبود کرد آروم لباس های زیرم رو کامل در آورد و واردم کرد چون اولین بارم بود جیغ کشیدم
اهههههههههههههه کو.. کی.. کو... ک درش بیار هق درد دارم..
کوک هیششششش آروم باش کوچولوم الان عادت میکنی بعد از اینکه عادت کردم شروع کرد به ظربه زدن منم هی ناله میکردم بعد از پنج مین هردومون ارضا شدیم ازم کشید بیرون و کنار هم به خواب رفتیم........
صبح با حس لبای یکی روی لبام چشام رو باز کردم کوک داشت لبام رو میبوسید یاد دیشب افتادم خجالت کشیدم ازم که جداشد بهش نگاه کردم منو توی اغوشش کشید قطعا بغل اون امن ترین جا برای من بود
(خب اولین بار که اسمات نوشتم بخدا من دختر خوبیم فقط یه بار اینجوری نوشتم اونم با اصرار یکی از کاربر ها وگرنه Im good girl)
بگذره بعد از خوردن شام پای تلویزیون نشستم نیمه های فیلم بود که صحنه دار شد وقتی تموم شد نفس نفس میزدم تحریک شده بودم خیلی گرمم شد رفتم لباس هام رو با یه شرتک و تاپ عوض کردم دست و صورتمم شستم که صدای در اومد ساعت 12 شب بود توی این ساعت کی میتونه باشه
از زبان کوک خیلی وقت بود نرفته بودم پیش ا/ت پس تصمیم گرفتم فردا رو کلا باهاش باشم
در خونه رو زدم کلید یادم رفته بود بعد از دو دقیقه ا/ت در رو باز کرد کوک: سلااا.. با دیدن وضعش حرفم رو خوردم فقط یه تاپ و شرتک پوشیده بود و به نظر عرق کرده میومد اومدم داخل خونه درو بستم دستم رو گذاشتم روی پیشونیش تب نداری پس چرا عرق کردی عزیزم
ا/ت: نمیدونستم چی بگم واقعا نیاز داشتم ولی نمی خواستم دخترونگیم رو از دست بدم در ضمن از دستش عصبانی بودم پس محل نذاشتم و رفتم اتاقم روی تخت نشستم که کوک اومد داخل کنارم نشست گفت ا/ت چی شده چرا اینجوری میکنی داری میترسونیم بگو چی شده بازم محل نذاشتم که دیدم گریه میکنه زود بغلش کردم ا/ت : هی هی کوکی چیزی نیست فقط.....
کوک فقط چی؟
ا/ت فقط تحریک شدم بخاطر همین عرق کردم یهو قیافش تغییر کرد و 😈😈😈اینطوری نگام کرد تابه خودم اومدم من رو روی تخت خوابوند و مشغول بوسیدنم شد منم از اونجایی که تحریک شده بودم همراهیش کردم دستش داشت میرفت زیر لباسم همینطور که لبام رو مک میزد لباسام رو درآورد رفت سمتم گردنم و مشغول مارک گذاشتن شد چند جا رو کبود کرد آروم لباس های زیرم رو کامل در آورد و واردم کرد چون اولین بارم بود جیغ کشیدم
اهههههههههههههه کو.. کی.. کو... ک درش بیار هق درد دارم..
کوک هیششششش آروم باش کوچولوم الان عادت میکنی بعد از اینکه عادت کردم شروع کرد به ظربه زدن منم هی ناله میکردم بعد از پنج مین هردومون ارضا شدیم ازم کشید بیرون و کنار هم به خواب رفتیم........
صبح با حس لبای یکی روی لبام چشام رو باز کردم کوک داشت لبام رو میبوسید یاد دیشب افتادم خجالت کشیدم ازم که جداشد بهش نگاه کردم منو توی اغوشش کشید قطعا بغل اون امن ترین جا برای من بود
(خب اولین بار که اسمات نوشتم بخدا من دختر خوبیم فقط یه بار اینجوری نوشتم اونم با اصرار یکی از کاربر ها وگرنه Im good girl)
۶۹.۵k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.