فیک عشق شیشه ای پارت 3
ویو ته:
بلخرع اومدیم کره بلخره ب مقام قبلیمون میرسیم
باید از الان دنبال خاهرم بگردم
م میدونم خانوادم اونو نمیخاستن ولی الکی گفتن گمشده هه خدم پیداش میکنمو نگهش میدارم
اول باید برم دیدن عمو پارک ب قول خدم پارچه فروش معروف امیدوارم مغازشو عوض نکره باشه
پرش زمانی رو ب روی مغازه
هوففف چرا بستس
عااا برم ع اون لا ماها ببینم
ته: اقای پارککک
ب ا.ت: م اینجا پسر جون وایسا بیام درو باز کنم ببینم چی میخای
ع پشت سرم بود؟
منو نشناخت؟. خب حق داره
ته: منو نشناختی عمو؟
ب ا.ت: ت روز اینهمه مشتری میادو میره ع کجا بشناسمت بیا بریم ت
ته: میبینم پارچه فروش معروف پارچه خای بهتری اورده
با این حرفم سره سرشو اورد بالا
فک کنم داره یادش میاد
ب ا.ت: ت..تو تهیونگی؟
ته: پ چی🗿
ب ا.ت: بسم اللهههههه ت... تو پیشب ت تلویزیون بودییی..اصن چرا اومدیننننن
همین جوری مات نگاش میکردم..فک کنم ناراخته ع دستم..اره اره قطعا
ک یهو افتاد
ته: اقای پارککککک
بیو ا.ت:
هوفففف امرو تعطیل بود کافه حصلم ریدششش خدا خیر بده صاحب کافه رو ک منو اونجا راه داد
اهههه حصلمممم
پاشم برم مغازه
ی لباس عوجمل بپوشم شاید عین دفعه قبل کیراشمو ت راه دیدم وایییی لباسم خیلیییی بد بودددد (لباسشو میزارم اسلاید دوم
پرش زمانی ت راه مغازه
پ کی میرسمممم
اصن کیراشم کوووو
برا اون تیپ زدماااا
همیشه اینجا وله ولی الان نی
بلخرع رسیدم
ا.ت: سیلااامممم باباااا
ب ا.ت: ا.ت ت..ت. چر اینجاییی
ا.ت: پ کجا باشمممم
ته: ا.ت؟ هم اسم خاهر
ا.ت: ت پصره رئیس جمهور قبلی؟
ته: عا م دیگه برم عمو دوباره میام
ب ا.ت: عااا باش باش
این کی بود دیع
بیو ته:
(حمایت کنیددد
#اصکی_ممنوع
#وانشات
#فیک
بلخرع اومدیم کره بلخره ب مقام قبلیمون میرسیم
باید از الان دنبال خاهرم بگردم
م میدونم خانوادم اونو نمیخاستن ولی الکی گفتن گمشده هه خدم پیداش میکنمو نگهش میدارم
اول باید برم دیدن عمو پارک ب قول خدم پارچه فروش معروف امیدوارم مغازشو عوض نکره باشه
پرش زمانی رو ب روی مغازه
هوففف چرا بستس
عااا برم ع اون لا ماها ببینم
ته: اقای پارککک
ب ا.ت: م اینجا پسر جون وایسا بیام درو باز کنم ببینم چی میخای
ع پشت سرم بود؟
منو نشناخت؟. خب حق داره
ته: منو نشناختی عمو؟
ب ا.ت: ت روز اینهمه مشتری میادو میره ع کجا بشناسمت بیا بریم ت
ته: میبینم پارچه فروش معروف پارچه خای بهتری اورده
با این حرفم سره سرشو اورد بالا
فک کنم داره یادش میاد
ب ا.ت: ت..تو تهیونگی؟
ته: پ چی🗿
ب ا.ت: بسم اللهههههه ت... تو پیشب ت تلویزیون بودییی..اصن چرا اومدیننننن
همین جوری مات نگاش میکردم..فک کنم ناراخته ع دستم..اره اره قطعا
ک یهو افتاد
ته: اقای پارککککک
بیو ا.ت:
هوفففف امرو تعطیل بود کافه حصلم ریدششش خدا خیر بده صاحب کافه رو ک منو اونجا راه داد
اهههه حصلمممم
پاشم برم مغازه
ی لباس عوجمل بپوشم شاید عین دفعه قبل کیراشمو ت راه دیدم وایییی لباسم خیلیییی بد بودددد (لباسشو میزارم اسلاید دوم
پرش زمانی ت راه مغازه
پ کی میرسمممم
اصن کیراشم کوووو
برا اون تیپ زدماااا
همیشه اینجا وله ولی الان نی
بلخرع رسیدم
ا.ت: سیلااامممم باباااا
ب ا.ت: ا.ت ت..ت. چر اینجاییی
ا.ت: پ کجا باشمممم
ته: ا.ت؟ هم اسم خاهر
ا.ت: ت پصره رئیس جمهور قبلی؟
ته: عا م دیگه برم عمو دوباره میام
ب ا.ت: عااا باش باش
این کی بود دیع
بیو ته:
(حمایت کنیددد
#اصکی_ممنوع
#وانشات
#فیک
۸.۱k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.