چند پارتی تهیونگ
پارت۵
*نصفه شب*
(میا گریه میکرد)
ته:😑
آنا:😁..بیا قربونت بشم..بیا بهت شیر بدم
ته: ببین منو نمیتونی بیرون کنی اولا من شوهرتم دوما من سینه هاتو دیدم😉😑
آنا:😑
**
ته: آنااا.. بچه مگه میخواد چقد شیر بخو..خوابیدی؟( دلم نیومد بیدارش کنم بچه رو ازش جدا کردم و گذاشتم تو تختش( بچه خوابیده..آنا رو بغل کردم و خوابیدم))
آنا: ته ته..بیا صبحونه
ته: به بچه شیر دادی؟..
آنا: آروم.. درضمن به جای اینکه نگران بچت باشی نگران من باش
ته: حسود کی بودی تو..
آنا: عمم😑
ته:😉..ببخشید بیا بغلم*
آنا:( بغلش کردم)
ته: دوست دارم آنا
آنا: منم همینطور
*نصفه شب*
(میا گریه میکرد)
ته:😑
آنا:😁..بیا قربونت بشم..بیا بهت شیر بدم
ته: ببین منو نمیتونی بیرون کنی اولا من شوهرتم دوما من سینه هاتو دیدم😉😑
آنا:😑
**
ته: آنااا.. بچه مگه میخواد چقد شیر بخو..خوابیدی؟( دلم نیومد بیدارش کنم بچه رو ازش جدا کردم و گذاشتم تو تختش( بچه خوابیده..آنا رو بغل کردم و خوابیدم))
آنا: ته ته..بیا صبحونه
ته: به بچه شیر دادی؟..
آنا: آروم.. درضمن به جای اینکه نگران بچت باشی نگران من باش
ته: حسود کی بودی تو..
آنا: عمم😑
ته:😉..ببخشید بیا بغلم*
آنا:( بغلش کردم)
ته: دوست دارم آنا
آنا: منم همینطور
۱۰.۵k
۲۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.