پارت هفدهم. رد پا

صندوقچه ای کوچک و عجیب دیدم که بسیار ساده بود و اصلا نمیخورد قدیمی باشه جمله ای عجیب روی ان نوشته شده بود!
«من فقط برای کسی که لایق باشد باز میشوم»
جعبه کوچک قفل های بسیار محکی داشت که اشکار بود که داخل اون چیز مهمی بود.
قفل های اون اصلا قابل باز شدن نبود و نیاز به کلید داشت سالن پر از نماد ها و مجسمه های مربوط به اسلیترین بود مثلا مجسمه مار غول پیکر جعبه رو بلند کردم و زیر ان نوشته ای داشت «دنبال رمز بگرد»
کمی اطرافم را نگاه کردم؛ در کوچکی دیدم که روی ان با حزه پوشانده شده بود و یکجورایی در مخفی بود.
در بسیار کوچک بود مثلا اندازه ی گاو صندوق
سمت در رفتم تا ان را باز کنم وایی!
گیاه های رونده به پای من پیچیده بودند؛
سریع دست و پار زدم تا خودم رو نجات بدم قدرت انها بالا بود بزور دستم رو به تکه ای از مجسمه مار رساندم و با استفاده از اون خودمو نجات دادم در کوچک رو که باز کردم اومدم وارد ان بشم ولی کمی تردید کردم چون از فضا های تنگ میترسیدم اما به ترسم غلبه کردم و بلاخره وارد اون راهرو کوچک شدم چهار دست و پا داخل اون راهرو خیلی تنگ حرکت میکردم نماد هایی روی دیوار این تونل دیده میشد فهمیدم حروف های مخفی داخل این اشکال بود.
به خوبی پنهان شده بودند!
اولین حرفی که پیدا کردم حرف s داخل بدن یک مار بود و حرف بعدی حرف a داخل موج های دریا بود بعد چند دقیقه فهمیدم که

دیواره ها دارن........