عشق اشتباه 18
فکر اینکه بهم داره کم توجهی میکنه ازارم میده (با گریه)
که یهو کوک پیاده میشه و اتو از صنیدلیه ماشین بلند میکنه و میبره رو صندلی خودش میشینه و اتو میذاره رو پاش
ویو کوک
وقتی داشت گریه میکرد خیلی ناراحت شدم
همش تقصیر اون دوتا عوضیه
بدون اختیار از ماشین پیاده شدم و از صندلی ماشین پیادش کردم ، بعد نشستم و اتو رو پام گذاشتم
ات هنوز داشت گریه میکرد ولی بعد از یه مدت یهو بغلم کرد
خیلی خوشحال شدم وقتی بغلم کرد
ولی تو شک بودم
بعد از یه مدت منم بغلش کردم و سرشو بوسیدم
.
.
.
بعد از ده دیقه دیدم ات تو بغلم خوابش برده واسه همین بیدارش نکردم و منم باهاش خوابیدم
.
.
.
خوابیده بودم که یهو دیدم یکی داره به شیشه ماشین میزنه
چشامو باز کردم دیدم کایه
کوک : بله؟
کا : چیکار دارید میکنید
کوک : اروم حرف بزن خوابه
کا : ینی چی خوابه میگم شما دوتا تو بغل هم چیکار میکنید
که کوک پیاده شد
و اتو رو صندلی خوابوند
کوک : دوستمه بغلش کردم
مشکلش چیه
کا : اصلا دوست دختر منو تو چرا بغل کردی (یکم داد)
کوک : داشت بخاطر کارای توعه عوضی گریه میکرد
کا : مگه من چیکار کردم
کوک : کاری نکردی؟
کا : نه
کوک : ات که گفته تو و هانا خیلی صمیمی این
کا : خب مشکلش چیه
کوک : دسته هانا رو گرفتی
کا : فقط همین
خب اون دوستمه
کوک : خب اتم دوستمه
که یهو ات پیاده شد از ماشین
لطفا حمایت 🌊✨
که یهو کوک پیاده میشه و اتو از صنیدلیه ماشین بلند میکنه و میبره رو صندلی خودش میشینه و اتو میذاره رو پاش
ویو کوک
وقتی داشت گریه میکرد خیلی ناراحت شدم
همش تقصیر اون دوتا عوضیه
بدون اختیار از ماشین پیاده شدم و از صندلی ماشین پیادش کردم ، بعد نشستم و اتو رو پام گذاشتم
ات هنوز داشت گریه میکرد ولی بعد از یه مدت یهو بغلم کرد
خیلی خوشحال شدم وقتی بغلم کرد
ولی تو شک بودم
بعد از یه مدت منم بغلش کردم و سرشو بوسیدم
.
.
.
بعد از ده دیقه دیدم ات تو بغلم خوابش برده واسه همین بیدارش نکردم و منم باهاش خوابیدم
.
.
.
خوابیده بودم که یهو دیدم یکی داره به شیشه ماشین میزنه
چشامو باز کردم دیدم کایه
کوک : بله؟
کا : چیکار دارید میکنید
کوک : اروم حرف بزن خوابه
کا : ینی چی خوابه میگم شما دوتا تو بغل هم چیکار میکنید
که کوک پیاده شد
و اتو رو صندلی خوابوند
کوک : دوستمه بغلش کردم
مشکلش چیه
کا : اصلا دوست دختر منو تو چرا بغل کردی (یکم داد)
کوک : داشت بخاطر کارای توعه عوضی گریه میکرد
کا : مگه من چیکار کردم
کوک : کاری نکردی؟
کا : نه
کوک : ات که گفته تو و هانا خیلی صمیمی این
کا : خب مشکلش چیه
کوک : دسته هانا رو گرفتی
کا : فقط همین
خب اون دوستمه
کوک : خب اتم دوستمه
که یهو ات پیاده شد از ماشین
لطفا حمایت 🌊✨
۱۲.۵k
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.