ولا
منم یه بار دو دیقه گم شدم پیدام کردن یه جوری چک و لقدیم کردن که نگو ..بعد دوباره یواشکی رفتم بیرون خودمو گم و گور کردم ساعت ۲ و ربع ظهر بود رفتم ساعت ده و نیم اومدم خونه البته اون روز تولد ۸ سالگیم بود تولدم زهر مارم شد کیک رو گذاشتن جلوم خودشون هم رفتن خونه خالم من و یه کیک و خونه خالی مونده بودیم منم از فرصت استفاده کردم و همه کیک رو خوردم😂😋😋😋
۴.۰k
۲۴ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.