وانشات فول پارت از Jungkook
#Jungkook
𝗥𝗼𝗺𝗮𝗻 𝗞𝗼𝗼𝘁𝗮𝗵
لبخندی رو لبات میشینه و در حالی که روی پنجه پاهات وایساده بودی بوسه نرمی رو گونه اش میذاری
+ از کجا میدونی اون یه نفر تویی ؟!
بلافاصله بعد از حرفی که زد یه گاز ریز از گونه اش میگیری. جونگ کوک هم دستشو روی گونش میذاره:
+ باااشه باااششه شوخی کردم اون یه نفر تویییی، چیکار میکنی دندونات انقدر تیزن!
تک خنده ای میکنی و ژاکتو با دستات میگیری خودتو جمع میکنی:
_ جونگ کوکا پس خودت چی؟!، هوا خوبه من لازمش ندارم..
جونگ کوک به وضعیتت نگا میندازه و زیر لب زمزمه میکنه
+ قشنگ معلومه نیاز نداری!
از حرفش حرصت میگیره و مشتی به بازوش میزنی
_ جونگ کوکا خیلی بدییی واقعا که..
حرفت رو قطع میکنه و لب میزنه:
+ مگه بهم قول ندادی سرما نخوری... باید سر قولت بمونی دیگه، منم سردم نیس، خیالت راحتدیونه ای زیر لب نثارش کردی و بی هوا دستت رو گرفت و به همراه خودش، تو رو روی شن ها نشوند بی اختیار سرت رو روی شونه اش گذاشتی و هر دو به منظره خارق العاده رو به روتون خیره شدید خودتو بیشتر به بازوی جونگ کوک چسبوندی
جونگ کوک دستشو دور کمرت حلقه کرد و سرت رو به سینه اش چسبوند. گرمای تنش اجازه احساس سرما رو بهت نمیداد.
_جونگ کوکا دوست ندارم دلم برات تنگ بشه، نمیخوام روزی بیاد که دلم برات تنگ بشه پس دیگ هیچ وقت ازم نپرس چقدر دلم برات تنگ میشه.
پلک هات سنگین شده بودن چشماتو بستی و زیر لب زمزمه کردی:
_من بدون تو میمیرم!
اونقدر خسته بودی که بلافاصله خوابت برد.
روی موهات رو بوسید.
+ به همین لحظه قسم تنهات نمیذارم.
⋆°⧼🎃𝘼𝙉𝘼🕷 ๋࣭༢
▸ #kooki ⬥ #roman ◂ TM
╭─────────────⊰‧໋݊
╰─≽ 𓍱۰.玻璃 @army_bts_ot7 𖧵ֹֺֽ໋໋݊ 𓄹𓈒 𐤀
𝗥𝗼𝗺𝗮𝗻 𝗞𝗼𝗼𝘁𝗮𝗵
لبخندی رو لبات میشینه و در حالی که روی پنجه پاهات وایساده بودی بوسه نرمی رو گونه اش میذاری
+ از کجا میدونی اون یه نفر تویی ؟!
بلافاصله بعد از حرفی که زد یه گاز ریز از گونه اش میگیری. جونگ کوک هم دستشو روی گونش میذاره:
+ باااشه باااششه شوخی کردم اون یه نفر تویییی، چیکار میکنی دندونات انقدر تیزن!
تک خنده ای میکنی و ژاکتو با دستات میگیری خودتو جمع میکنی:
_ جونگ کوکا پس خودت چی؟!، هوا خوبه من لازمش ندارم..
جونگ کوک به وضعیتت نگا میندازه و زیر لب زمزمه میکنه
+ قشنگ معلومه نیاز نداری!
از حرفش حرصت میگیره و مشتی به بازوش میزنی
_ جونگ کوکا خیلی بدییی واقعا که..
حرفت رو قطع میکنه و لب میزنه:
+ مگه بهم قول ندادی سرما نخوری... باید سر قولت بمونی دیگه، منم سردم نیس، خیالت راحتدیونه ای زیر لب نثارش کردی و بی هوا دستت رو گرفت و به همراه خودش، تو رو روی شن ها نشوند بی اختیار سرت رو روی شونه اش گذاشتی و هر دو به منظره خارق العاده رو به روتون خیره شدید خودتو بیشتر به بازوی جونگ کوک چسبوندی
جونگ کوک دستشو دور کمرت حلقه کرد و سرت رو به سینه اش چسبوند. گرمای تنش اجازه احساس سرما رو بهت نمیداد.
_جونگ کوکا دوست ندارم دلم برات تنگ بشه، نمیخوام روزی بیاد که دلم برات تنگ بشه پس دیگ هیچ وقت ازم نپرس چقدر دلم برات تنگ میشه.
پلک هات سنگین شده بودن چشماتو بستی و زیر لب زمزمه کردی:
_من بدون تو میمیرم!
اونقدر خسته بودی که بلافاصله خوابت برد.
روی موهات رو بوسید.
+ به همین لحظه قسم تنهات نمیذارم.
⋆°⧼🎃𝘼𝙉𝘼🕷 ๋࣭༢
▸ #kooki ⬥ #roman ◂ TM
╭─────────────⊰‧໋݊
╰─≽ 𓍱۰.玻璃 @army_bts_ot7 𖧵ֹֺֽ໋໋݊ 𓄹𓈒 𐤀
۳۰.۵k
۰۲ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.