p14
کوک:خب کمی فضولیم گل کرد
جیسا:اجی تهیونگ گف منو میبره بیرون به بابا بگو با دوستام رفتم بیرون
جیسا:اجی...میگی؟
ب:
سرمو زود زود تکون دادم جیسا رفت و جونگ کوک داشت با پوزخند نگام میکرد
که نردیکمشد
کوک:شنیدم جیمین بهت اعتراف کرده
ب:خو؟
کوک:دوسش داری؟
ب:به تو چه؟
ب:
کوک خیلی نزدیکم بود اگه حتی میخواستم دهنمو باز کنم با لباش برخورد میشد سرشو کج کرد به سمت گوشم و گف :میدونم جیمین رو دوس نداری ....ولی اینم میدونم که عاشق تهیونگی....اینو بدوننمیزارم نزدیک هیونگم بشی
یه نگاهی بهمانداخت و رفت
ب:اهههه خدااااا
از زبان تهیونگ:
رفته بودم بار یعد از مدت ها خلوت کردم داشتم با دخترا حرف میزدم که گوشیمزنگخورد وقتی نگاش کردم جیسا بود
ته:بله
جیسا:سلام اقای کیم
ته:سلام خانم لی بفرمایین
جیسا:میشه بیاین دنبالم؟
ته:چرا؟ مگه مدرسه ندارین
ج:خب میدونین اههه شکمم درد میکنه
ته:اوک الان میام
ته:
خدااااا خلوتی هم نمیتونم با خودم داشته باشم شتتتتتتت
جیسا:اوخی خیلی خوب شد دخترهوچغندر انتقامم ازت خیلی سرد میشه میگه پس با یه دوتا کتک من خر میشم هههه نشونت میدم
کوک :
با جیسا نقشه کشیدیم که این بندایا رو اذیت کنیم میگه پس نمیدونم با تهیونگ تو رابطه هست ایش خیار راستی اینا خانوادگی اینقدر لاغرن یا فقط اینا میمیرن؟اه به من چه اخه جونگ کوک خیلی عجیبی
بندایا:توشک بودم گریمم نمیومد ...یعنی من عاشق تهیونگم؟ اخه بگن خر حتما که عاشقشی دیگه ...یعنی اونم دوسم داره؟
همینطوری تو فکر بودم که لینا و کریستال گفتن برم دسشویی باهام حرفی دارن
ب:ها چطونه
لینا:بندی (لقبشه)حالت چرا گرفتس؟
ک:کوک یه چیزی گفته؟
ب:نه باو
ک:پس چیشده
ب:خب(همه چیرو میگه)
لی:نگراننباش رفیق حلش میکنیم
ک:تو ...عاشق تهیونگی؟
ب:ا اره
ک،ل:اوووو
ب:ز ه ر م ار
ک:خب دخترا ببینین نقشه اینه....(میفهمین🤣🤣اصلا کرم ریزیم که فعال میشه خاموش کردنش سخته🤣🤣)
بقیه رو هم میزارم شرطا تو پارت اخره
جیسا:اجی تهیونگ گف منو میبره بیرون به بابا بگو با دوستام رفتم بیرون
جیسا:اجی...میگی؟
ب:
سرمو زود زود تکون دادم جیسا رفت و جونگ کوک داشت با پوزخند نگام میکرد
که نردیکمشد
کوک:شنیدم جیمین بهت اعتراف کرده
ب:خو؟
کوک:دوسش داری؟
ب:به تو چه؟
ب:
کوک خیلی نزدیکم بود اگه حتی میخواستم دهنمو باز کنم با لباش برخورد میشد سرشو کج کرد به سمت گوشم و گف :میدونم جیمین رو دوس نداری ....ولی اینم میدونم که عاشق تهیونگی....اینو بدوننمیزارم نزدیک هیونگم بشی
یه نگاهی بهمانداخت و رفت
ب:اهههه خدااااا
از زبان تهیونگ:
رفته بودم بار یعد از مدت ها خلوت کردم داشتم با دخترا حرف میزدم که گوشیمزنگخورد وقتی نگاش کردم جیسا بود
ته:بله
جیسا:سلام اقای کیم
ته:سلام خانم لی بفرمایین
جیسا:میشه بیاین دنبالم؟
ته:چرا؟ مگه مدرسه ندارین
ج:خب میدونین اههه شکمم درد میکنه
ته:اوک الان میام
ته:
خدااااا خلوتی هم نمیتونم با خودم داشته باشم شتتتتتتت
جیسا:اوخی خیلی خوب شد دخترهوچغندر انتقامم ازت خیلی سرد میشه میگه پس با یه دوتا کتک من خر میشم هههه نشونت میدم
کوک :
با جیسا نقشه کشیدیم که این بندایا رو اذیت کنیم میگه پس نمیدونم با تهیونگ تو رابطه هست ایش خیار راستی اینا خانوادگی اینقدر لاغرن یا فقط اینا میمیرن؟اه به من چه اخه جونگ کوک خیلی عجیبی
بندایا:توشک بودم گریمم نمیومد ...یعنی من عاشق تهیونگم؟ اخه بگن خر حتما که عاشقشی دیگه ...یعنی اونم دوسم داره؟
همینطوری تو فکر بودم که لینا و کریستال گفتن برم دسشویی باهام حرفی دارن
ب:ها چطونه
لینا:بندی (لقبشه)حالت چرا گرفتس؟
ک:کوک یه چیزی گفته؟
ب:نه باو
ک:پس چیشده
ب:خب(همه چیرو میگه)
لی:نگراننباش رفیق حلش میکنیم
ک:تو ...عاشق تهیونگی؟
ب:ا اره
ک،ل:اوووو
ب:ز ه ر م ار
ک:خب دخترا ببینین نقشه اینه....(میفهمین🤣🤣اصلا کرم ریزیم که فعال میشه خاموش کردنش سخته🤣🤣)
بقیه رو هم میزارم شرطا تو پارت اخره
۲۹.۸k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.