رز های وحشی 🇰🇷 پارت اخر
و لباس های خواب پوشیدند و روی تخت نشستند که هان سون جون صورتش را گذاشت روی صورت جیان سون و اون رو بوسید و کم کم رسید به گردن و مارک های دردناکی زد.
_ هانسون جون چرا انقدر محکم دردم گرفت ردش تا یک هفته دیگه میمونه
_عیبی نداره . خب باشه و جیان را بغل کردو و خوابید
صبح که شد هانسون جون یه نی نی بوسی از پیشونی جیان کرد و جیان بیدار شد و :صبح بخیر عزیزم حالت چطوره دیشب خوب خوابیدی
_ صبح بخیر اره خب اماده بشم . ببینم من رو کجا می خوای ببری
_ اوه . اره 😅
( برش زمانی بعد از پوشیدن لباس و رفتن به پایین وخوردن صبحانه و بیرون رفتن ) خب عزیزم اینجا قایق خصوصی من هست اونا برای ما به اینجا اوندن .اونها بهترین خواننده و بهترین رقاص هستن .
_ اها
( برش زمانی بعد از خوش گذرانی از انجا )
هر دو باهم گفتند : خداحافظ دوستان خیلی بهمان خوش گذشت
همه انها گفتند : خداحافظ دوتا مرغ عاشق
😀😀😄
( برش زمانی بعد رفتن به «هر چی خودتون دوست داشتید بزارید ») _ جیان اینجا خیلی قشنگه و میلیون ها سال اینجا بوده و هر کس اینجا میاد را در یادش میسپاره حالا هم ما اینجا هستیم ... امیدوارم ما راهم در یادش بسپارد .. خب من یک سوالی ازت میپرسم ایا با من ازدواج میکنی
اون یک حلقه از جیبش در اورد درست همان حلقه ای بود که قبل از اینکه جیان فراموشی بگیرد💍 را داد.
_ خب راستش.. اره 🥺🙃
و هان سون جون حلقه را در دست جیان کردن و چند روز دیگه مراسم ازدواج گرفتن👰🤵 .اون روز جیان سون خیلی گوگولی شده بود👸
امیدوارم از این فیک لذت برده باشید
می خوام یک سناریو بنویسم پِلیز 🤞موضوع بدید🙃🙂
و یع چیز دیگع هم اینکع درمورد این فیک نظراتتون را کام بزارید 😘
شرطا :
لایک :۱۲
کام :۱۵
_ هانسون جون چرا انقدر محکم دردم گرفت ردش تا یک هفته دیگه میمونه
_عیبی نداره . خب باشه و جیان را بغل کردو و خوابید
صبح که شد هانسون جون یه نی نی بوسی از پیشونی جیان کرد و جیان بیدار شد و :صبح بخیر عزیزم حالت چطوره دیشب خوب خوابیدی
_ صبح بخیر اره خب اماده بشم . ببینم من رو کجا می خوای ببری
_ اوه . اره 😅
( برش زمانی بعد از پوشیدن لباس و رفتن به پایین وخوردن صبحانه و بیرون رفتن ) خب عزیزم اینجا قایق خصوصی من هست اونا برای ما به اینجا اوندن .اونها بهترین خواننده و بهترین رقاص هستن .
_ اها
( برش زمانی بعد از خوش گذرانی از انجا )
هر دو باهم گفتند : خداحافظ دوستان خیلی بهمان خوش گذشت
همه انها گفتند : خداحافظ دوتا مرغ عاشق
😀😀😄
( برش زمانی بعد رفتن به «هر چی خودتون دوست داشتید بزارید ») _ جیان اینجا خیلی قشنگه و میلیون ها سال اینجا بوده و هر کس اینجا میاد را در یادش میسپاره حالا هم ما اینجا هستیم ... امیدوارم ما راهم در یادش بسپارد .. خب من یک سوالی ازت میپرسم ایا با من ازدواج میکنی
اون یک حلقه از جیبش در اورد درست همان حلقه ای بود که قبل از اینکه جیان فراموشی بگیرد💍 را داد.
_ خب راستش.. اره 🥺🙃
و هان سون جون حلقه را در دست جیان کردن و چند روز دیگه مراسم ازدواج گرفتن👰🤵 .اون روز جیان سون خیلی گوگولی شده بود👸
امیدوارم از این فیک لذت برده باشید
می خوام یک سناریو بنویسم پِلیز 🤞موضوع بدید🙃🙂
و یع چیز دیگع هم اینکع درمورد این فیک نظراتتون را کام بزارید 😘
شرطا :
لایک :۱۲
کام :۱۵
۳.۳k
۰۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.