عاشق چشمای من بود...
عاشق چشمای من بود...
همیشه شوخی میکرد و میگفت ما بچمون اگه دختر شه همه چیش به تو بره مخصوصا چشاش که باید به مامانش بره...
یه دختر مو خرماییه سفید که چشماش تیره باشه چی میشه ای خدا...
تیکه کلامش این شده بود که به چشام خیره میشد و میگفت میشه این چشمای خوشگل رو بزنی به نام من.؟؟
یه روز دستش رو گرفتم و گذاشتم رو چشام و گفتم بفرما زدم به نامت...
شش دنگ این چشما از الان واسه تو...
رفت...
حالا من موندم و این چشمای قهوه ای تیره که به نام اونه
سر کوچه ما یه خونه هست که خیلی بزرگ و جاش خیلی خوبه..
اما متروکه شده و خاک گرفته...
از اهل محل پرسیدم گفتن اینجا به نام یه بنده خدایی هستش که گذاشته رفته خارج و اینجا همینجور چندین سالِ متروکه مونده...
چهارشنبه سوری همه میان به دیوارای این خونه ترقه میزنن..
همه میان تو اینخونه آشغال میندازن...
خلاصه خونه به اون خوشگلی الان تبدیل شده به یه خرابه و متروکه شده
میدونی میخوام چی بگم
چشمای منم شده مثل اون خونه
صاحبش ولش کرده رفته و تکلیفش مشخص نیست...
متروکه شده چشمای من...
هر کی میاد یه حرفی میزنه،یه طعنه ای میزنه و رد میشه...
مالی که صاحبش کنارش نباشه همین میشه دیگه...
نیستی ببینی اون چشمایی که اون همه ازش تعریف میکردی چی به سرش اومده
خونه خاک نشست روش چشمای من بغض
هر کی میبینه میگه تو یه چیزی تو زندگیت گم کردی
میگم از کجا فهمیدی...
میگه از چشات...
همیشه شوخی میکرد و میگفت ما بچمون اگه دختر شه همه چیش به تو بره مخصوصا چشاش که باید به مامانش بره...
یه دختر مو خرماییه سفید که چشماش تیره باشه چی میشه ای خدا...
تیکه کلامش این شده بود که به چشام خیره میشد و میگفت میشه این چشمای خوشگل رو بزنی به نام من.؟؟
یه روز دستش رو گرفتم و گذاشتم رو چشام و گفتم بفرما زدم به نامت...
شش دنگ این چشما از الان واسه تو...
رفت...
حالا من موندم و این چشمای قهوه ای تیره که به نام اونه
سر کوچه ما یه خونه هست که خیلی بزرگ و جاش خیلی خوبه..
اما متروکه شده و خاک گرفته...
از اهل محل پرسیدم گفتن اینجا به نام یه بنده خدایی هستش که گذاشته رفته خارج و اینجا همینجور چندین سالِ متروکه مونده...
چهارشنبه سوری همه میان به دیوارای این خونه ترقه میزنن..
همه میان تو اینخونه آشغال میندازن...
خلاصه خونه به اون خوشگلی الان تبدیل شده به یه خرابه و متروکه شده
میدونی میخوام چی بگم
چشمای منم شده مثل اون خونه
صاحبش ولش کرده رفته و تکلیفش مشخص نیست...
متروکه شده چشمای من...
هر کی میاد یه حرفی میزنه،یه طعنه ای میزنه و رد میشه...
مالی که صاحبش کنارش نباشه همین میشه دیگه...
نیستی ببینی اون چشمایی که اون همه ازش تعریف میکردی چی به سرش اومده
خونه خاک نشست روش چشمای من بغض
هر کی میبینه میگه تو یه چیزی تو زندگیت گم کردی
میگم از کجا فهمیدی...
میگه از چشات...
۶.۵k
۲۶ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.