𝙿𝙰𝚁𝚃 ¹⁹
ᴇsᴛᴇᴘ ғᴀᴛʜᴇʀ 🤍🦋
جیمین ویو: بعد از اینکه ا/ت بیهوش شد زنگ زدم به جین
جیمین: کجایی؟
جین: پایینم
جیمین: باشه اومدم
جین: خوبی؟
جیمین: آره
بعد از اینکه تماسو قطع کردم ا/تو بغل کردم و از خونه اومدم بیرون
ا/تو رو صندلی پشت خوابوندم و بعد خودم و جین سوار شدیم و حرکت کردیم سمت خونه ای که باهم بیرون شهر خریده بودیم
جین: الان میخوای چیکار کنی؟
جیمین: نمیدونم
جین: یعنی چی که نمیدونی
جیمین: هیونگ الان نمیدونم بخیال شو
جین: جواب مامانشو چی میخوای بدی
جیمین: الان هیچی نمیدونم جین (تقریبا با صدای بلند )
جین: اوکی بابا
یکم بعد رسیدیم خونه بیرون شهر،از ماشین پیاده شدم و ا/تو بغل کردم،دیدم که چراغا روشنه
جیمین:بقیه هم اینجان؟
جین:من چه بدونم..وایسا زنگ بزنم از نامجون آمار بگیرم
"مکالمه جین و نامجون"
نامجون:جون هیونگ
جین:کجایی بچه
نامجون:خونه بیرون شهر،چطور؟
جین:کیا هستن؟
نامجون:خودمو چند نفر دیگه
جین:کیا
نامجون:بیخیال جین چه فرقی میکنه
جین:بنال ببینم اونا کیان که داری باهاشون کثافت کاری میکنی
نامجون:کثافت کاری چیه هیونگ،منم و یونگی با هوسوک
جین:میمردی زودتر بگی
نامجون:حالت خوبه؟
جین:هوووووف،خوبم
نامجون:اوکی
جین:فعلا
نامجون:خدافظ
"پایان مکالمه"
جیمین: کیا هستن؟
جین: نامجون با یونگی و هوسوک
راوی: با حرصش نفسشو داد بیرون و به روبه روش خیره شد
جین: سریع تر یه کاری بکن تا ۵ دقیقه دیگه ممکنه بهوش بیاد
جیمین: مجبوریم بریم تو
جین: هرکاری فک میکنی صلاحه بکن
•ادامه دارد•
▪︎پدر خوانده▪︎
𝑳𝒊𝒌𝒆: ۷۰
𝑪𝒐𝒎𝒎𝒆𝒏𝒕:۲۵
جیمین ویو: بعد از اینکه ا/ت بیهوش شد زنگ زدم به جین
جیمین: کجایی؟
جین: پایینم
جیمین: باشه اومدم
جین: خوبی؟
جیمین: آره
بعد از اینکه تماسو قطع کردم ا/تو بغل کردم و از خونه اومدم بیرون
ا/تو رو صندلی پشت خوابوندم و بعد خودم و جین سوار شدیم و حرکت کردیم سمت خونه ای که باهم بیرون شهر خریده بودیم
جین: الان میخوای چیکار کنی؟
جیمین: نمیدونم
جین: یعنی چی که نمیدونی
جیمین: هیونگ الان نمیدونم بخیال شو
جین: جواب مامانشو چی میخوای بدی
جیمین: الان هیچی نمیدونم جین (تقریبا با صدای بلند )
جین: اوکی بابا
یکم بعد رسیدیم خونه بیرون شهر،از ماشین پیاده شدم و ا/تو بغل کردم،دیدم که چراغا روشنه
جیمین:بقیه هم اینجان؟
جین:من چه بدونم..وایسا زنگ بزنم از نامجون آمار بگیرم
"مکالمه جین و نامجون"
نامجون:جون هیونگ
جین:کجایی بچه
نامجون:خونه بیرون شهر،چطور؟
جین:کیا هستن؟
نامجون:خودمو چند نفر دیگه
جین:کیا
نامجون:بیخیال جین چه فرقی میکنه
جین:بنال ببینم اونا کیان که داری باهاشون کثافت کاری میکنی
نامجون:کثافت کاری چیه هیونگ،منم و یونگی با هوسوک
جین:میمردی زودتر بگی
نامجون:حالت خوبه؟
جین:هوووووف،خوبم
نامجون:اوکی
جین:فعلا
نامجون:خدافظ
"پایان مکالمه"
جیمین: کیا هستن؟
جین: نامجون با یونگی و هوسوک
راوی: با حرصش نفسشو داد بیرون و به روبه روش خیره شد
جین: سریع تر یه کاری بکن تا ۵ دقیقه دیگه ممکنه بهوش بیاد
جیمین: مجبوریم بریم تو
جین: هرکاری فک میکنی صلاحه بکن
•ادامه دارد•
▪︎پدر خوانده▪︎
𝑳𝒊𝒌𝒆: ۷۰
𝑪𝒐𝒎𝒎𝒆𝒏𝒕:۲۵
۱۷.۰k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.