فیک کوک ( پشیمونم) پارت ۳۵
از زبان ا/ت
رفتیم بالا کارت در رو زدم که با صحنهای مواجه شدم که قلبم وایستاد
جونگ کوک و یونا داشتن همو می بوسیدن...این یعنی چی بازم قولم زد
وقتی از هم جدا شدن جونگ کوک که منو دید نیشخند زد انگار خیلی راضی و خوشحال بود
یونا برگشت و نگام کرد و گفت : باور کردی که دوست داره نه؟ چقدر زود باوری دختر
من که چشمام پر از اشک بود
رفتم جلو انگشترم رو درآوردم انداختم روی جونگ کوک و گفتم : ازت چندشم میشه...دروغگوی عوضی
برگشتم و با تهیونگ رفتم بیرون
رفتیم بالا کارت در رو زدم که با صحنهای مواجه شدم که قلبم وایستاد
جونگ کوک و یونا داشتن همو می بوسیدن...این یعنی چی بازم قولم زد
وقتی از هم جدا شدن جونگ کوک که منو دید نیشخند زد انگار خیلی راضی و خوشحال بود
یونا برگشت و نگام کرد و گفت : باور کردی که دوست داره نه؟ چقدر زود باوری دختر
من که چشمام پر از اشک بود
رفتم جلو انگشترم رو درآوردم انداختم روی جونگ کوک و گفتم : ازت چندشم میشه...دروغگوی عوضی
برگشتم و با تهیونگ رفتم بیرون
۱۲۲.۸k
۱۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.