ات هم رفت

ات هم رفت
جونگکوک: چرا ازش بدت میاد
ات: چون مادرم رو کشت به نینا تیر زد
و....
جونگکوک: اوه چه بد
ات: میشه جلوی یک داروخانه ترمز کنی
جونگکوک: براچی
ات: اسپری آسمم رو یادم رفت
جونگکوک: میخوای برگردونم
ات: نه نمیخوام به اون خونه برگردم
جونگکوک: باش
ات رفت یک اسپری آسم خرید و برگشت رسیدن به خونه که نه عمارت پیاده شد
ات: سلام خانم مین
خانم مین: سلام دخترم دلم برات تنگ شده. بود
جونگکوک: میشناین هم رو
خانم مین: چحوری کسی. که بزرگش کردم رو یادم بره
جونگکوک: خوشحال باشید چون با هم همکار میشین
اما ات خدمتکار. شخصیم میشه
ات: برای چی
تو خیلی شلوغی
جونگکوک: از خداتم باشه
ات: ولی نیست
جونگکوک: ساکت شو لطفا یریم اتاقتو نشون بدم
ات: بدو بدو
ات وایی این چرا همچینه
جونگکوک: چشه به این خوشگلی همه خدمتکار ها دوست دارن.
ات: به استایلم میخوره این اتاق رو دوست داشته باشم
جونگکوک: خیر
ات: پس من میرم رو کاناپه بخوابم و لطفا تم اتاق رو عوض کن چون اگه نکنی تو قهوه ات سم میریزم (خنده خیلی کم)
جونگکوک: وای تو چقدر بامزه برو خودتو بمال به خیار
ات: گمشو
بذار یه شعر. به سرودم
اه تورا دیدم حالم بهم خورد
خدا مرگت دهد شاید به دردخورد
جونگکوک : این شعر از کیست
ات:..... کیم اتتتت



پایان پارت5 بازی مرگــــــ🚬🔪🪐🩸