فیک دیدار ناگهانی
اسم:دیدار ناگهانی
پارت:1
ا.ت:سلام اسمم ا.ت هس ۱۸ سالمه تو بوسان زندگی میکنم همراه خانوادم اما دوست دارم دختر مستقلی باشم برای همین هم درس می خونم و هم کنارش یه کار پاره وقت دارم مامان بابام اصرار دارن از این کارم دست بکشم ولی خب من با حرفشون موافق نیستم و خودم خرج لباس و خوراک وچیزای دیگمو در میارم(به به عجب دختری 😂) امسال قراره درسمو تموم کنم خودم جز شاگرد زرنگای کلاسمون هستم و راستیتش بخاطر تحصیلم مجبورم برم سئول وضع خانوادم از نظر مالی خوبه و میتونن خونه ای برام تو سئول اجاره کنن یا بخرن و اونجا زندگی کنم اما خودم اصرار دارم که با پولی که خودم جمع کردم برم سئول فردا آماده میشم و قراره برم سئول رفتم وسایلمو جمع کردم و فردا که صبح شد با خانوادم خداحافظی کردم و سوار قطار شدم قرار بود با قطار برم خلاصه وقتی رسیدم خواستم برم سراغ خونه اجاره کنم واسه یه مدت اما با دیدن قیمتا شاخ درآوردم واقعاً پول پیش پرداخت(پیش پرداخته دیگه یا چیه وقتی میخوای اجاره بشینی اولش میدی خلاصه هرچی)خیلی گرون بود اما بازم از تلاشم دست برنداشتم و هنوز امیدوار بودم داشتم تو خیابون میگشتم برا پیدا کردن خونه یهو دیدم عکس تهیونگو زدن تو بیلبورد وقتی عکسشو دیدم محو زیباییش شدم و کلا همه چی یادم رفت(فرزندم حق داری)همینطور که داشتم نگا میکردم که یهو...
(دوستان یه نکته اینجا دختر داستانمون آرمی هس و بایسشم تهیونگه اعضا هه خودشونن)
چون اول کلمه شرط نمیذارم ولی از دو یا سه پارت دیگه شرط میذارم
پارت:1
ا.ت:سلام اسمم ا.ت هس ۱۸ سالمه تو بوسان زندگی میکنم همراه خانوادم اما دوست دارم دختر مستقلی باشم برای همین هم درس می خونم و هم کنارش یه کار پاره وقت دارم مامان بابام اصرار دارن از این کارم دست بکشم ولی خب من با حرفشون موافق نیستم و خودم خرج لباس و خوراک وچیزای دیگمو در میارم(به به عجب دختری 😂) امسال قراره درسمو تموم کنم خودم جز شاگرد زرنگای کلاسمون هستم و راستیتش بخاطر تحصیلم مجبورم برم سئول وضع خانوادم از نظر مالی خوبه و میتونن خونه ای برام تو سئول اجاره کنن یا بخرن و اونجا زندگی کنم اما خودم اصرار دارم که با پولی که خودم جمع کردم برم سئول فردا آماده میشم و قراره برم سئول رفتم وسایلمو جمع کردم و فردا که صبح شد با خانوادم خداحافظی کردم و سوار قطار شدم قرار بود با قطار برم خلاصه وقتی رسیدم خواستم برم سراغ خونه اجاره کنم واسه یه مدت اما با دیدن قیمتا شاخ درآوردم واقعاً پول پیش پرداخت(پیش پرداخته دیگه یا چیه وقتی میخوای اجاره بشینی اولش میدی خلاصه هرچی)خیلی گرون بود اما بازم از تلاشم دست برنداشتم و هنوز امیدوار بودم داشتم تو خیابون میگشتم برا پیدا کردن خونه یهو دیدم عکس تهیونگو زدن تو بیلبورد وقتی عکسشو دیدم محو زیباییش شدم و کلا همه چی یادم رفت(فرزندم حق داری)همینطور که داشتم نگا میکردم که یهو...
(دوستان یه نکته اینجا دختر داستانمون آرمی هس و بایسشم تهیونگه اعضا هه خودشونن)
چون اول کلمه شرط نمیذارم ولی از دو یا سه پارت دیگه شرط میذارم
۴.۶k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.