فیک آقای خشن قسمت ۳۷
ماریسا رفته بود به کنسرت جدیدش توی لندن و اونجا هم خونه گرفت و قبل از اینکه بیاد لندن از خودش حسابی متنفر بود
عکس کوکی و جون کوک و تهیونگ رو به همراه داشت و گفت هییییی دلم براتون تنگ میشه اما میگذره توی این هفته ماریسا حسابی به موهاش رسید و خودش رو تقویت کرد و هیچی نمیخورد رژیم آب گرفته آقای ام جی رئیس اش بود و بهش مشاوره میداد و یک روز توی کافه نشسته بودن ومشغول حرف زدن بودن آقای ام جی گفت میخوام اون پسرهایی که توی کنسرت قبلی ات رو دعوت کنم بیان اینجا
ماریسا گفت چیییییی نهههههه
آقای ام جی گفت چی شده نکنه ناراحت شدی
ماریسا گفت نه اتفاقا خیلی هم خوشحالم شدم
عکس کوکی و جون کوک و تهیونگ رو به همراه داشت و گفت هییییی دلم براتون تنگ میشه اما میگذره توی این هفته ماریسا حسابی به موهاش رسید و خودش رو تقویت کرد و هیچی نمیخورد رژیم آب گرفته آقای ام جی رئیس اش بود و بهش مشاوره میداد و یک روز توی کافه نشسته بودن ومشغول حرف زدن بودن آقای ام جی گفت میخوام اون پسرهایی که توی کنسرت قبلی ات رو دعوت کنم بیان اینجا
ماریسا گفت چیییییی نهههههه
آقای ام جی گفت چی شده نکنه ناراحت شدی
ماریسا گفت نه اتفاقا خیلی هم خوشحالم شدم
۱.۲k
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.