ملکه شکلاتی پارت 13

ملکه شکلاتی پارت 13

ویو ا/ت

صبح با صدای میا از خواب بیدار شدم که داشت پرده های اتاقم رو کنار میزد و من رو صدا میزد که از خواب بیدار شم

میا . ا/ت بیدار شو دیگه امروز یک عالمه کار کنیم باید کار های عروسی رو انجام بدیم
قرار شده اخر این هفته جشن عروسی رو بگیریم

ا/ت. چییی خوبه من همین دیشب قبول کردم ازدواج کنم حالا چرا اینقدر زود

میا. من که دیشب برات تعریف کردم که برای چی برادرم میخواد باهات ازدواج کنه و چقدر عجله داریم
پس بهتره زودتر بلند بشی
و راستی چند تا لباس برات گذاشتم داخل کمد دیگه از این به بعد از اون ها بپوش

همین طور که به طرف کمد میرفتم جواب دادم

ا/ت . مگه لباس های خودم چشه

میا.انگار داری همسر یه مافیای بزرگ میشی دیگه نباید اون ها رو بپوشی

ا/ت. اه خیلی خب
حالا انگار کی هست..اروم..

میا. اهای شنیدم بهتره بدونی من گوش های تیزی دارم
و دیگه اینقدر هم غر نزن تو لباس هات رو عوض کن که من برم صبحونه ات رو بیارم

ا/ت. اوکی

و میا از اتاق رفت بیرون من هم در کمد رو باز کردم که چشمام درخشید یا خدا
اینها چقد خوشگلن
به سلیقه خودم یکی رو انتخاب کردم و پوشیدم


بعد هم رفتم سمت میز و صندلی و روی صندلی نشستم و از پنجره بیرون رو نگاه میکردم

ادامه دارد...

حمایت

اسلاید اول ا/ت

اسلاید دوم لباس ا/ت

اسلاید سوم میا