پارت ۲۷
_هعیی تو بهت فشار اومد و حالت بد شد منم اوردمت اینجا.. خب میدونی باید خیلی بیشتر حواست به خودت باشه ولی اصلا نگران نباش از این به بعد نمیزارم حتی آب تو دلت تکون بخوره
+چییی چرا اصلا دارین اینطوری حرف میزنین چیزی شده نکنه دکترا گفتن روزای اخرمه(اولش تعجب ولی بعدش بغض داره)
_نه نه نه خب ببین ا/ت من خب راستش ام ببین من من عاشقت شدم نمیخوام تو این عشق ضربه ببینی نمیخوام دیگه بهت آسیب برسه ولی نگفتنش برام سخت تر این این بود که همیشه تو دلم نگهش دارم الانم اگه میخوای بری میتونی بری پدرت دمه در وایساده(سرشو انداخت پایین و رفت)
(ا/ت ویو):
اشکم در اومده بود نمیدونستم اون هم منو دوست داره اگه میدونستم خودم از همون اول بهش میگفتم همون موقع بابام اومد پریدم بغلش و کلی گریه کردم
+با.با(گریه)
*جانم دخترم ببخشید تنها بودی هیچ جا پیدات نکردم تهیونگ اذیتت نکرد
+نه بابا(گریه)
*پاشو دیگه باید بریم خونه
+بابا میشه یه لحظه بری تهیونگ و صدا کنی و خودت بری بیرون لطفا
*هی دختر مم تورو میشناسم بگو ببینم چیزی بینتوته؟
+چی...نه خیرم
*حالا تو نگو کارت عروسیتون باید بدین حتما
+آاااا خب حالا من دوست دارم یه ذره ببینم چیمیشه.
+چییی چرا اصلا دارین اینطوری حرف میزنین چیزی شده نکنه دکترا گفتن روزای اخرمه(اولش تعجب ولی بعدش بغض داره)
_نه نه نه خب ببین ا/ت من خب راستش ام ببین من من عاشقت شدم نمیخوام تو این عشق ضربه ببینی نمیخوام دیگه بهت آسیب برسه ولی نگفتنش برام سخت تر این این بود که همیشه تو دلم نگهش دارم الانم اگه میخوای بری میتونی بری پدرت دمه در وایساده(سرشو انداخت پایین و رفت)
(ا/ت ویو):
اشکم در اومده بود نمیدونستم اون هم منو دوست داره اگه میدونستم خودم از همون اول بهش میگفتم همون موقع بابام اومد پریدم بغلش و کلی گریه کردم
+با.با(گریه)
*جانم دخترم ببخشید تنها بودی هیچ جا پیدات نکردم تهیونگ اذیتت نکرد
+نه بابا(گریه)
*پاشو دیگه باید بریم خونه
+بابا میشه یه لحظه بری تهیونگ و صدا کنی و خودت بری بیرون لطفا
*هی دختر مم تورو میشناسم بگو ببینم چیزی بینتوته؟
+چی...نه خیرم
*حالا تو نگو کارت عروسیتون باید بدین حتما
+آاااا خب حالا من دوست دارم یه ذره ببینم چیمیشه.
۲۴.۹k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.