شروعش قهوه بود☕🤎ادامه پ ۲
گفتم: آره گفت: مینجی اسم خواهرم بود که ۱۷ سال پیش گم شد گفتم: اخی متاسفم نوشیدنی چیزی میخوری جیمین: شیر کاکائو اگه میشه مینجی: وای من عاشق شیر کاکائم باشه
رفتم که شیر کاکائو درست کنم چون شیر فقط داشتیم با پودر کاکائو رفتم درست کنم من پدر مادرم گم شدن نمیدونم چرا مینجی:جیمین برو داخل حیاط خلوط(بچه ها خانم کیم حیاط خلوط رو درست کردم عکسش رو میزارم) (۵دقیقه بعد) شیر کاکائو رو درست کردم بردم نشسته بود پشتش بهم بود داشت اواز میخوند چه صدای جادویی داشت منو برد بهشت صداش فالش (خارج) نبود کاملا درست میخوند گفتم: صدات خیلی جادویی کلاس اواز رفتی گفت: اخ ببخشید اذیت شدی؟ دیگه نمیخونم مینجی: نه صدات انگار از بهشت اومده جیمین: مرسی مینجی: برو یه کمپانی تست بده جیمین: در این حد خوبه مینجی: اره بابا خیلی جیمین: اخه من چاقم کمپانی ها ایدل لاغر میخوان مینجی: اولا تو چاق نیستی تپلی دوما باهم دیگه ورزش میکنیم لاغر میشی جیمین: واقعا خیلی ممنون میشه یه جیز بپرسم مینجی: اره جیمین: پدر مادرت کجان مینحی: خب من پدر مادرم رو گم کردم یا شاید اونا منو گم کردن، داخل یه پارک بودم با برادرم یهو گمشون کردم بعد از نیم ساعت تو پارک موندن و گریه کردن مدیر پرورشگاهمون خانم کیم پیدام کرد و منو برد پرورشگاه جیمین: 😳یع... یع یعنی چی منم خواهرم رو داخل پارک گم کردم میشه فردا بریم تست DNA بدیم مینجی: با باشه یعنی فکر میکنی خواهر برادریم؟ جیمین: اسم خواهر من مینجی بود اسم تو هم مینجی من خواهرم رو داخل پارک گم کردم تو هم داخل پارک گم شدی تو یه برادر داشتی مینجی: خب راستش یجورایی چشما و لبت واسم خیلی اشناس جیمین: وایی صبر کن میتونم پشت گردنت رو ببینم؟ مینجی: چرا جیمین: چون خواهرم پشت گردنش یه خال داشت که فرمش شکل قلب بود با اجازه (جیمین در حال دیدن پشت گردن مینجی) جیمین: واییییی خودتی خودتی بیا بغلممم ذوققققف مینجی: واییی باورم نمیشه بلاخره خانواده دارم جیمین: حالا خانوادمون کامل شد مینجی: مامان بابا کجان جیمین: رفتن امریکا اونجا میمونم میخوای بریم پیششون مینجی: میخوام اما دوست دارم با دوتا سوپرایز بریم یکیش من یکیش هم خاننده شدن تو (۱۱سال میگذره ومیشه سال ۲۰۲۳.
۳سال اول مینجی همراه جیمین بود اما بعدش رفت امریکا اما الان میخواد برگرده کره و جیمین داخل گروه btsدبیو کرده)
رفتم که شیر کاکائو درست کنم چون شیر فقط داشتیم با پودر کاکائو رفتم درست کنم من پدر مادرم گم شدن نمیدونم چرا مینجی:جیمین برو داخل حیاط خلوط(بچه ها خانم کیم حیاط خلوط رو درست کردم عکسش رو میزارم) (۵دقیقه بعد) شیر کاکائو رو درست کردم بردم نشسته بود پشتش بهم بود داشت اواز میخوند چه صدای جادویی داشت منو برد بهشت صداش فالش (خارج) نبود کاملا درست میخوند گفتم: صدات خیلی جادویی کلاس اواز رفتی گفت: اخ ببخشید اذیت شدی؟ دیگه نمیخونم مینجی: نه صدات انگار از بهشت اومده جیمین: مرسی مینجی: برو یه کمپانی تست بده جیمین: در این حد خوبه مینجی: اره بابا خیلی جیمین: اخه من چاقم کمپانی ها ایدل لاغر میخوان مینجی: اولا تو چاق نیستی تپلی دوما باهم دیگه ورزش میکنیم لاغر میشی جیمین: واقعا خیلی ممنون میشه یه جیز بپرسم مینجی: اره جیمین: پدر مادرت کجان مینحی: خب من پدر مادرم رو گم کردم یا شاید اونا منو گم کردن، داخل یه پارک بودم با برادرم یهو گمشون کردم بعد از نیم ساعت تو پارک موندن و گریه کردن مدیر پرورشگاهمون خانم کیم پیدام کرد و منو برد پرورشگاه جیمین: 😳یع... یع یعنی چی منم خواهرم رو داخل پارک گم کردم میشه فردا بریم تست DNA بدیم مینجی: با باشه یعنی فکر میکنی خواهر برادریم؟ جیمین: اسم خواهر من مینجی بود اسم تو هم مینجی من خواهرم رو داخل پارک گم کردم تو هم داخل پارک گم شدی تو یه برادر داشتی مینجی: خب راستش یجورایی چشما و لبت واسم خیلی اشناس جیمین: وایی صبر کن میتونم پشت گردنت رو ببینم؟ مینجی: چرا جیمین: چون خواهرم پشت گردنش یه خال داشت که فرمش شکل قلب بود با اجازه (جیمین در حال دیدن پشت گردن مینجی) جیمین: واییییی خودتی خودتی بیا بغلممم ذوققققف مینجی: واییی باورم نمیشه بلاخره خانواده دارم جیمین: حالا خانوادمون کامل شد مینجی: مامان بابا کجان جیمین: رفتن امریکا اونجا میمونم میخوای بریم پیششون مینجی: میخوام اما دوست دارم با دوتا سوپرایز بریم یکیش من یکیش هم خاننده شدن تو (۱۱سال میگذره ومیشه سال ۲۰۲۳.
۳سال اول مینجی همراه جیمین بود اما بعدش رفت امریکا اما الان میخواد برگرده کره و جیمین داخل گروه btsدبیو کرده)
۴.۴k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.