تک پارتی جونگ کوک پارت (۲)
یکم صحبت کردن)
مادر کوک: اسمت چیه دخترم
+کیم ا/ت
مادر کوک: پس اوکیه دیگ اینا با همن
مادر ا/ت: بله ایشالا زوج خوبی بشن
(یک هفته بعد)
«سالن عروسی»
مرد: خب حالا نوبت رضایت زوجمون رسید
خانم کیم ا/ت: شما جئون جونگ کوک ازدواج میکنید
ا/ت: بب... بله
آقا جئون جونگ کوک: شما با خانم کیم ا/ت ازدواج میکنید
کوک: بله
بعد کارای عروسی...
مادر کوک: جونگ کوک چقدر ا/ت خوشگله عه چیزه اره خیلی خوشگله
(داشت به قسمت بوسیدن میرسید که من خیلی استرس داشتم)
مرد: حالا به وقت بوسیدن عروس دوماد عزیز میرسه
کوک: بیا ببوسمت زود تموم شه
ا/ت: عه... باشه
(درحال بوسیدن)
بعدش تو ماشین رفتیم که بریم خونه
کوک: درسته که همو نمیشناسیم و مجبورمون کردن باهم ازدواج کنیم ولی... تو منو دوس داری
ا/ت: عه... چیزه اره دوست دارم
(رسیدیم خونه)
یکی درو باز کرد
جنی: سلام عزیزم من خواهر کوک هستم خوش بختم
ا/ت: سلام خوش بختم
جنی: عه چیزه مامان ماعم دیگ بریم ا/ت با کوک تنها باشن حتما خستن
(بدرقه کردن)
کوک: چرا رو تخت من خوابیدی
ا/ت: مگه نباید پیش هم بخوابیم
کوک: من تورو نمیشناسم تا بشناسیم جدا میخوابیم برو اتاق بغلی
ا/ت: نمیخوام
کوک: عصبیم نکن برو اتاق بغلی( با داد)
ا/ت: باشه
ا/ت: تو اتاق خیلی بلند بلند گریه میکردم ولی براش مهم نبود
پارت (۳)
مادر کوک: اسمت چیه دخترم
+کیم ا/ت
مادر کوک: پس اوکیه دیگ اینا با همن
مادر ا/ت: بله ایشالا زوج خوبی بشن
(یک هفته بعد)
«سالن عروسی»
مرد: خب حالا نوبت رضایت زوجمون رسید
خانم کیم ا/ت: شما جئون جونگ کوک ازدواج میکنید
ا/ت: بب... بله
آقا جئون جونگ کوک: شما با خانم کیم ا/ت ازدواج میکنید
کوک: بله
بعد کارای عروسی...
مادر کوک: جونگ کوک چقدر ا/ت خوشگله عه چیزه اره خیلی خوشگله
(داشت به قسمت بوسیدن میرسید که من خیلی استرس داشتم)
مرد: حالا به وقت بوسیدن عروس دوماد عزیز میرسه
کوک: بیا ببوسمت زود تموم شه
ا/ت: عه... باشه
(درحال بوسیدن)
بعدش تو ماشین رفتیم که بریم خونه
کوک: درسته که همو نمیشناسیم و مجبورمون کردن باهم ازدواج کنیم ولی... تو منو دوس داری
ا/ت: عه... چیزه اره دوست دارم
(رسیدیم خونه)
یکی درو باز کرد
جنی: سلام عزیزم من خواهر کوک هستم خوش بختم
ا/ت: سلام خوش بختم
جنی: عه چیزه مامان ماعم دیگ بریم ا/ت با کوک تنها باشن حتما خستن
(بدرقه کردن)
کوک: چرا رو تخت من خوابیدی
ا/ت: مگه نباید پیش هم بخوابیم
کوک: من تورو نمیشناسم تا بشناسیم جدا میخوابیم برو اتاق بغلی
ا/ت: نمیخوام
کوک: عصبیم نکن برو اتاق بغلی( با داد)
ا/ت: باشه
ا/ت: تو اتاق خیلی بلند بلند گریه میکردم ولی براش مهم نبود
پارت (۳)
۳۸.۰k
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.