پارت۲۴
وسطای راه هعی تکون میخورد خداکنه بهوش نیاد چون واقعا دلم نمیاد بکشمش
-اوم
یه صدا از ته چاه شنیدم فهمیدم بیدار شده
-ا ب ا بب
براش آب ریختم که نمیتونست بخوره مجبور شدم با در بطری بهش آروم بدم
که بعد از خوردنش دوباره خوابش برد بعد از ۱۴ ساعت تمام رسیدم بندر عباس که کشتی آماده بود چمدونو برداشتم که روهام اومد گفت
-قربان کشتی امادس اگر وسیله ای دارین من براتون میارم
-چمدونو برام بیار ماشین رو هم یه جای درست پارک کن
-چشم قربان
رفتم در ماشینو باز کردم رها رو برداشتم
وارد کشتی شدمو گذاشتمش تو اتاقک و خودم اومدم بیرون روهام اومد تو کشتی و گفت
-قربان حرکت کنیم؟
-بله
روهام رفت که بگه حرکت کنن
وسطای دریا بودیم که متوجه شدم رها بیدار شده
#رها
چشمامو باز کردم که دیدم تو کابین کشتی ام مغذم کشش نمیدا که دیدم کوروش را باز کرد میخواستم بتوپم بهش که گفت
-هیشش حوصله چرتو پرتای تو رو ندارم فقط همین که داریم میریم دبی و الان وسط دریاییم
-چرا منو اوردی؟
-تو رووتو تهران بزارم؟
-مشکلش چیه؟
-تو واقعا وکیلی؟یکی از بدترین وکیل الان رو به روم نشسته
-کورش تروخدا منو برگردون تروخدااا میدونم ولی جون مادرم قسم به پلیس نمیگم
-میدونم به پلیس نمیگی ولی به شغلت لازم دارم حالا حالا ها از دستم راحت نمیشی
-اوم
یه صدا از ته چاه شنیدم فهمیدم بیدار شده
-ا ب ا بب
براش آب ریختم که نمیتونست بخوره مجبور شدم با در بطری بهش آروم بدم
که بعد از خوردنش دوباره خوابش برد بعد از ۱۴ ساعت تمام رسیدم بندر عباس که کشتی آماده بود چمدونو برداشتم که روهام اومد گفت
-قربان کشتی امادس اگر وسیله ای دارین من براتون میارم
-چمدونو برام بیار ماشین رو هم یه جای درست پارک کن
-چشم قربان
رفتم در ماشینو باز کردم رها رو برداشتم
وارد کشتی شدمو گذاشتمش تو اتاقک و خودم اومدم بیرون روهام اومد تو کشتی و گفت
-قربان حرکت کنیم؟
-بله
روهام رفت که بگه حرکت کنن
وسطای دریا بودیم که متوجه شدم رها بیدار شده
#رها
چشمامو باز کردم که دیدم تو کابین کشتی ام مغذم کشش نمیدا که دیدم کوروش را باز کرد میخواستم بتوپم بهش که گفت
-هیشش حوصله چرتو پرتای تو رو ندارم فقط همین که داریم میریم دبی و الان وسط دریاییم
-چرا منو اوردی؟
-تو رووتو تهران بزارم؟
-مشکلش چیه؟
-تو واقعا وکیلی؟یکی از بدترین وکیل الان رو به روم نشسته
-کورش تروخدا منو برگردون تروخدااا میدونم ولی جون مادرم قسم به پلیس نمیگم
-میدونم به پلیس نمیگی ولی به شغلت لازم دارم حالا حالا ها از دستم راحت نمیشی
۱.۶k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.