پارت ۲۳
پارت ۲۳
#دیانا
گوشی خریدیم با ارسلان رفتیم رستوران تا رسیدیم رضا بهش زنگ زد
۳ میل بعد
ا. رضا میخواد بیاد
د بش
ا. دیانا راستی میخواستم بهت یک چیزی بگم؟
د. اره جانم
ا. ببین امروز شقایق خیلی رو مخم بود به خاطر همین دست تورو گرفتم با خودم بردم ت ماشین ک ت و شقایق دعوا نکنید بعد اینک ت ماشین هی رو مخم بودی پیدات کردم و بیا تمومش کنیم
د. خیلی خوب بش
ا. دیانا شقایق اعصبام خورد کرده
د. چرا
ا. هی میگ رل بزن اینا من ازش متنفرم چکار کنم
د. عام نمو ولی میتونی خیلی مزاحمت شد شکایت کنی
ا. فکر میکنم بهش
ک یهو رضا و عسل امدن
ع. دیانا بیشور کجا بودی ها
د. خب حالا بچه ها گفتن بهت
ر. راستی شام بخوریم بریم خونتون لباس هاتون جمع کنید تا بریم خونه ما تا پس فردا
د. اون وقت چرا؟
ع. چون میخوایم بریم شمال
د. اوکی
#دیانا
گوشی خریدیم با ارسلان رفتیم رستوران تا رسیدیم رضا بهش زنگ زد
۳ میل بعد
ا. رضا میخواد بیاد
د بش
ا. دیانا راستی میخواستم بهت یک چیزی بگم؟
د. اره جانم
ا. ببین امروز شقایق خیلی رو مخم بود به خاطر همین دست تورو گرفتم با خودم بردم ت ماشین ک ت و شقایق دعوا نکنید بعد اینک ت ماشین هی رو مخم بودی پیدات کردم و بیا تمومش کنیم
د. خیلی خوب بش
ا. دیانا شقایق اعصبام خورد کرده
د. چرا
ا. هی میگ رل بزن اینا من ازش متنفرم چکار کنم
د. عام نمو ولی میتونی خیلی مزاحمت شد شکایت کنی
ا. فکر میکنم بهش
ک یهو رضا و عسل امدن
ع. دیانا بیشور کجا بودی ها
د. خب حالا بچه ها گفتن بهت
ر. راستی شام بخوریم بریم خونتون لباس هاتون جمع کنید تا بریم خونه ما تا پس فردا
د. اون وقت چرا؟
ع. چون میخوایم بریم شمال
د. اوکی
۱۰.۱k
۰۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.