راه برگشت~P¹⁰
خب این پارت قراره اکلیلی تون کنم اگه شد هنتایش میکنم اگه هم نشد کههیچی.
و حال ندارم بنویسم نویسندگان کین بدونین خودمم و دوستم(چ توضیحات کاملی😑)از پارتای قبلی میتونین بفهمین و یادتون نرع فالو کنین.❤️🧡
______________________
سانزو رفت به خودش شلیک کنهکه یکی به اون یارو گروگان گیر رد روم شلیک کرد.
سانزو:مایکی....
مایکی:میدونم چی میخوای بگی سانزو.
مایکی رو به ا/ت:ا/ت سان تبریک میگم.
ا/ت:چرا؟
مایکی:عجیبه که تونستی دل سانزو رو ببری.کارت درسته.
ا/ت:م...ممنون.
مایکی در گوش سانزو یه چیزی میگه*
سانزو:چشم رییس.
مایکی میرع*
سانزو داره دستای ا/ت رو باز میکنه همینطور هم ا/ت داره بی صدا اشک میریزه.
یهو سانزو متوجه گریه های ا/ت میشه.
سانزو:ا/ت عزیزم چرا داری گریه میکنی؟
+خیلی خوشحالم.
سانزو:از چی؟
+از اینکه کراشم دوسم داره❤️✨
سانزو:عی جانم.
ا/ت در ذهن:عیوای خاک برسرم لو دادم روش کراشم عیواییییی دختر گیجی هااااا😐💔
سانزو در ذهن:من الان گفتم عی جان؟!شت ولی خیلی خوشحالم که ا/ت روم کراشه ذوق😍
دستای ا/ت باز میشه*
ا/ت میره بلند شه که میفهمه از بس کتک خورده نمیتونه راه بره.
+ایییییی
سانزو:چیشد؟
+نمیتونم راه برم...
سانزو:ممکنه پات شکسته باشه بیا بریم دکتر.
+تو تحت تعقیبی ها.
سانزو:دکتر توی مقر باندمون داریم.میبرمت اونجا.
+اما من چیجوری راه برم؟
سانزو:بگل🥺✨
+بگللللل؟🥺✨✨✨✨✨
سانزو:عارهههههه🥺✨✨✨✨✨
سانزو ا/ت رو پرنسسی بگلمیکنه و میبره تو ماشین کوکو.(مدیونین بدونین سانزو حصله رانندگی نداسته😐💔)
میرن دکترو میفهمن پای ا/ت یخورده ای پیچ خورده.
میرن پیش پرستار
پرستار پاشو جا میندازه
ا/ت نعره خر میکشه...نه نه یعنی جیغ فرا بنفش میکشه.😐😂
و خلاصه زخمای ا/ت درمون میشع و اما
اما
اما
اما
اما
اما
(مرض امااااا)
ا/ت جای خواب نداره😐💔✨
دخترهی بی خونه😐💔
تصمیم میگیرن شبو پیش دوسپسر گلش بخابه😐✨
به به
___________________
نشد هنتایشه اینپارت😐😑🧡
ایشالا پارت بعد
مدیونین بدونین خجالت میکشم هنتای بنویسم🙄
الان پارت ۱۱ نوشته میشه.
و حال ندارم بنویسم نویسندگان کین بدونین خودمم و دوستم(چ توضیحات کاملی😑)از پارتای قبلی میتونین بفهمین و یادتون نرع فالو کنین.❤️🧡
______________________
سانزو رفت به خودش شلیک کنهکه یکی به اون یارو گروگان گیر رد روم شلیک کرد.
سانزو:مایکی....
مایکی:میدونم چی میخوای بگی سانزو.
مایکی رو به ا/ت:ا/ت سان تبریک میگم.
ا/ت:چرا؟
مایکی:عجیبه که تونستی دل سانزو رو ببری.کارت درسته.
ا/ت:م...ممنون.
مایکی در گوش سانزو یه چیزی میگه*
سانزو:چشم رییس.
مایکی میرع*
سانزو داره دستای ا/ت رو باز میکنه همینطور هم ا/ت داره بی صدا اشک میریزه.
یهو سانزو متوجه گریه های ا/ت میشه.
سانزو:ا/ت عزیزم چرا داری گریه میکنی؟
+خیلی خوشحالم.
سانزو:از چی؟
+از اینکه کراشم دوسم داره❤️✨
سانزو:عی جانم.
ا/ت در ذهن:عیوای خاک برسرم لو دادم روش کراشم عیواییییی دختر گیجی هااااا😐💔
سانزو در ذهن:من الان گفتم عی جان؟!شت ولی خیلی خوشحالم که ا/ت روم کراشه ذوق😍
دستای ا/ت باز میشه*
ا/ت میره بلند شه که میفهمه از بس کتک خورده نمیتونه راه بره.
+ایییییی
سانزو:چیشد؟
+نمیتونم راه برم...
سانزو:ممکنه پات شکسته باشه بیا بریم دکتر.
+تو تحت تعقیبی ها.
سانزو:دکتر توی مقر باندمون داریم.میبرمت اونجا.
+اما من چیجوری راه برم؟
سانزو:بگل🥺✨
+بگللللل؟🥺✨✨✨✨✨
سانزو:عارهههههه🥺✨✨✨✨✨
سانزو ا/ت رو پرنسسی بگلمیکنه و میبره تو ماشین کوکو.(مدیونین بدونین سانزو حصله رانندگی نداسته😐💔)
میرن دکترو میفهمن پای ا/ت یخورده ای پیچ خورده.
میرن پیش پرستار
پرستار پاشو جا میندازه
ا/ت نعره خر میکشه...نه نه یعنی جیغ فرا بنفش میکشه.😐😂
و خلاصه زخمای ا/ت درمون میشع و اما
اما
اما
اما
اما
اما
(مرض امااااا)
ا/ت جای خواب نداره😐💔✨
دخترهی بی خونه😐💔
تصمیم میگیرن شبو پیش دوسپسر گلش بخابه😐✨
به به
___________________
نشد هنتایشه اینپارت😐😑🧡
ایشالا پارت بعد
مدیونین بدونین خجالت میکشم هنتای بنویسم🙄
الان پارت ۱۱ نوشته میشه.
۳.۹k
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.