mafia love
mafia love
Part18
ویوی تهیونگ
از وقتی که فهمیدم این کثافت کیه از بقیه خاستم که برن بیرون با این عوضی تنها حرف بزنم میخواستم همین جا دخلش رو بیارم که گفت
آقای لی: آقای کیم حالتون خوبه
تهیونگ:اره تازه بهتر از قبلاً از وقتی که یادم اومد شما چه خری هستید دلم میخواد همین جا خاکت کنم
آقای لی: که این طور پس یادتون اومد من کدوم خرم اره من همون خرم که پدر مادرت رو کشتم جالب نیست شریک آیندت که پدر مادرت رو کشته خیلی جالبه نه
بعد از این که اون طوری گفت بلند شودم یقش رو گرفتم میخواستم بزنمش که گوشیم زنگ خورد جواب داد
تهیونگ: الو(کلافه)
جیمین:سلام من جیمینم دوست جونگ کوک
تهیونگ۰: جونگ کوک چیزیش شودع جونگ کوک الان کجاست جیمین: نگران نباش خوبه نمی خواستم اینو بگم ولی
تهیونگ: ولی چی جواب بده
جیمین :میتونی بری پیشش خونه تنهاست تازه توی دوره ی هیته میترسم چیزیش بشه
تهیونگ: باشه نگران نباش الان میرم پیشش
جیمین: باشه ممنون
و تلفن رو قطع کردم برگشتم طرف اون مردک و گفتم
تهیونگ: حیف که کار مهم دارم وگرنه حسابت رو میرسیدم
داشتم میرفتم بیرون که گفت
آقای لی: که این طور کیم پس جفتت رو پیدا کردی نه
تهیونگ: به تو هیچ ربطی نداره
آقای لی: اگه ربط داشته باشه چی
تهیونگ:دستت بهش بخره نابودتت میکنم
آقای لی : فکر کنم قرار مال من بشه
اینو که گفت دویدم طرفش یه مشت خالی کردم تو دهنش آنقدر زدم که حتی دست های خودممم زخمی شده بود مست آخرو بهش زدم دستم خونی شوده بود ولی بهش اهمیت ندادم رفتم بیرون که جین و نامجون شوگا با نگرانی به هم نگاه میکردم هر سه تاشون اومدن طرفتم
جین: تهیونگ خوبی چی شوده دستتت چرا خونیه
شوگا: نگو که زدیش
نامجون: یه کاری درست انجام نمیدی
تهیونگ: اره زدمش که چی ها تازه کمش بود باید دیگم میزدمش تا بمیره(داد)
جین: چرا زدیم
تهیونگ:جین الان اصلا حوصله ندارم از سر رام برو کنار اگر برگشتم خونه برات میگم
سوار ماشین شدم و رفتم طرف خونهی جونگ کوک بعد از نیم ساعت رسیدم دم در خونش و در زدم ................
به مناسبت تولد جونگ کوک دو تا پارت آپ کردم
Part18
ویوی تهیونگ
از وقتی که فهمیدم این کثافت کیه از بقیه خاستم که برن بیرون با این عوضی تنها حرف بزنم میخواستم همین جا دخلش رو بیارم که گفت
آقای لی: آقای کیم حالتون خوبه
تهیونگ:اره تازه بهتر از قبلاً از وقتی که یادم اومد شما چه خری هستید دلم میخواد همین جا خاکت کنم
آقای لی: که این طور پس یادتون اومد من کدوم خرم اره من همون خرم که پدر مادرت رو کشتم جالب نیست شریک آیندت که پدر مادرت رو کشته خیلی جالبه نه
بعد از این که اون طوری گفت بلند شودم یقش رو گرفتم میخواستم بزنمش که گوشیم زنگ خورد جواب داد
تهیونگ: الو(کلافه)
جیمین:سلام من جیمینم دوست جونگ کوک
تهیونگ۰: جونگ کوک چیزیش شودع جونگ کوک الان کجاست جیمین: نگران نباش خوبه نمی خواستم اینو بگم ولی
تهیونگ: ولی چی جواب بده
جیمین :میتونی بری پیشش خونه تنهاست تازه توی دوره ی هیته میترسم چیزیش بشه
تهیونگ: باشه نگران نباش الان میرم پیشش
جیمین: باشه ممنون
و تلفن رو قطع کردم برگشتم طرف اون مردک و گفتم
تهیونگ: حیف که کار مهم دارم وگرنه حسابت رو میرسیدم
داشتم میرفتم بیرون که گفت
آقای لی: که این طور کیم پس جفتت رو پیدا کردی نه
تهیونگ: به تو هیچ ربطی نداره
آقای لی: اگه ربط داشته باشه چی
تهیونگ:دستت بهش بخره نابودتت میکنم
آقای لی : فکر کنم قرار مال من بشه
اینو که گفت دویدم طرفش یه مشت خالی کردم تو دهنش آنقدر زدم که حتی دست های خودممم زخمی شده بود مست آخرو بهش زدم دستم خونی شوده بود ولی بهش اهمیت ندادم رفتم بیرون که جین و نامجون شوگا با نگرانی به هم نگاه میکردم هر سه تاشون اومدن طرفتم
جین: تهیونگ خوبی چی شوده دستتت چرا خونیه
شوگا: نگو که زدیش
نامجون: یه کاری درست انجام نمیدی
تهیونگ: اره زدمش که چی ها تازه کمش بود باید دیگم میزدمش تا بمیره(داد)
جین: چرا زدیم
تهیونگ:جین الان اصلا حوصله ندارم از سر رام برو کنار اگر برگشتم خونه برات میگم
سوار ماشین شدم و رفتم طرف خونهی جونگ کوک بعد از نیم ساعت رسیدم دم در خونش و در زدم ................
به مناسبت تولد جونگ کوک دو تا پارت آپ کردم
۲.۵k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.