مافیا جذااااب مغرور p:35

ا.ت ویو : داشتم پاره میشدم از خنده وایی واقعا نقشه ام گرفت رفته بودم سرویس بهش زنگ زدم و گفتم واییییییییییی واقعا پایه ست
ات : حالا چرا اینجوری کردی؟؟؟
کوک : دلم خواست
ات : دیدی حرف زدی و پاشد رو تخت بپر بپر و رقص که کوک گرفتم گذاشتم رو تخت تو شک بودم که م.ک عمیقی به لبم زد
ات : چرا اینجوری میکنی حسود
کوک : من ؟ حسود ؟ من حسودم ؟
ات : آره حسودی کردی به جیمین
کوک : تو مال منی و حسود یعنی چیزی که مال تو نیست ولی من ادعای مالکیت میکنم چون تو همین الانشم مال منی *پوزخند و آروم کنار گوشش گفت و مک کوتاهی به لاله گوشش زد
کوک : چیشده
ات : هیچی
کوک : خوبه پس و به مدت ۵ مین لبای ا.ت رو مک زد که نفس کم آورد و جدا شد
کوک : حالت خوبه درد که نداری ؟
ات : درد دارم ولی زیاد نه
که کوک بلندم کرد و بردم حموم و لباسم رو در آورد اول خودش نشست بعد من رو روی خودش قرار داد و زیر دلم رو ماساژ داد بعد حموم کردیم و اومدیم بیرون
خودش لباس پوشید و به من گفت برم یه چیزی در بیارم بپوشم
منم رفتم یه تیشرت بلند برداشتم(۵ سانت بالای زانوش بوده) و یه شرتک برداشتم که اصن معلوم نبود
ات : کوکیا من گشنمه
کوک : بریم پایین
ات : باشه
و باهم یه میان وعده خوردن و رفت روی مبل نشستن


شرطا : ۲۰ لایک
۱۲۰ تایی شیم
۲۰ کامنت
گفتم همه رو یباری بیست بزارم