مافیای مخفی
#مافیای_مخفی
پارت 4
_ اینی که بهش میگی رییس اسم داره😐* تو
ذهنش *
+ با شمام آقای رییس
_هوم... آها بله چیکار داری؟
+*با صدای آروم * عقلت سرجاش نیس؟
_چی؟
+هیچی فقط ....
_ فقط چ... هنوز حرفمو کامل نزدم بغلم کرد و
+ازت ممنونم که آجومارو آوردی پیشم که تنها نباشم
_ یااا چیکار میکنی؟ و ات. رو هل دادم سرش خورد توی میز چوبی و از سرش خون اومد اما پاشد
+بازم از محبتتون ممنونم آ.. آقای رییس *با بغض و سردی *
_.......
ات ویو
رفتم تو اتاق و در رو بستم و با دستمال خیس سرم رو پاک کردم و یه جیغ بلندی زدم همه ی لوازم رو شکستم و دستمو روی سرم گذاشتم و روی تخت نشستم کل دستام خونی بود
جیمین ویو
رفت توی اتاقی که براش آماده کرده بودم و منم رفتم نشستم روی کاناپه یهو صدای شکستن وسایل و جیغ شنیدم
~ قربان من میرم چک کنم ببینم چیشده
_ نه وایسا منن باهات بیام
~ خانم!! در بازنمیشه قربان
_ باید بشکنیمش اه گندش بزنن
& صبر کنید
_ آجوما؟
~ شما اینجا چیکار دارید آجوما
& ات کلید یدک اتاقو داده به من بفرمایین رییس این خدمت شما
_ با کلید یدک درو باز مردم و با صحنه ایکه مواجه شدم چشمام از کاسه در اومد
ات بود کل بدنش خونی بود رو تختی سفیدش قرمز شده بود و لوازماش شکسته بود و داشت موهاش رو چنگ میزد و جیغ میکشید
بدوبدو رفتم سراقش
_ ات؟ حالت خوبه ؟
+نجاتم بده رییس لطفا نجاتم بده
_چ.. چی؟
& خانوم * با نگرانی * آوردمشون من اون قرص هارو آوردمشون خانوم
_ قرص؟ کدوم قرص؟
& قرص اعصاب
_چی؟ تو حق نداری این قرص هارو بهش بدی
& چرا؟
_ چون باید بمیره چون مرگش مهم نیس اگه نمیره خودم تیکه تیکش میکنم * با اعصبانیت *
پارت 4
_ اینی که بهش میگی رییس اسم داره😐* تو
ذهنش *
+ با شمام آقای رییس
_هوم... آها بله چیکار داری؟
+*با صدای آروم * عقلت سرجاش نیس؟
_چی؟
+هیچی فقط ....
_ فقط چ... هنوز حرفمو کامل نزدم بغلم کرد و
+ازت ممنونم که آجومارو آوردی پیشم که تنها نباشم
_ یااا چیکار میکنی؟ و ات. رو هل دادم سرش خورد توی میز چوبی و از سرش خون اومد اما پاشد
+بازم از محبتتون ممنونم آ.. آقای رییس *با بغض و سردی *
_.......
ات ویو
رفتم تو اتاق و در رو بستم و با دستمال خیس سرم رو پاک کردم و یه جیغ بلندی زدم همه ی لوازم رو شکستم و دستمو روی سرم گذاشتم و روی تخت نشستم کل دستام خونی بود
جیمین ویو
رفت توی اتاقی که براش آماده کرده بودم و منم رفتم نشستم روی کاناپه یهو صدای شکستن وسایل و جیغ شنیدم
~ قربان من میرم چک کنم ببینم چیشده
_ نه وایسا منن باهات بیام
~ خانم!! در بازنمیشه قربان
_ باید بشکنیمش اه گندش بزنن
& صبر کنید
_ آجوما؟
~ شما اینجا چیکار دارید آجوما
& ات کلید یدک اتاقو داده به من بفرمایین رییس این خدمت شما
_ با کلید یدک درو باز مردم و با صحنه ایکه مواجه شدم چشمام از کاسه در اومد
ات بود کل بدنش خونی بود رو تختی سفیدش قرمز شده بود و لوازماش شکسته بود و داشت موهاش رو چنگ میزد و جیغ میکشید
بدوبدو رفتم سراقش
_ ات؟ حالت خوبه ؟
+نجاتم بده رییس لطفا نجاتم بده
_چ.. چی؟
& خانوم * با نگرانی * آوردمشون من اون قرص هارو آوردمشون خانوم
_ قرص؟ کدوم قرص؟
& قرص اعصاب
_چی؟ تو حق نداری این قرص هارو بهش بدی
& چرا؟
_ چون باید بمیره چون مرگش مهم نیس اگه نمیره خودم تیکه تیکش میکنم * با اعصبانیت *
۴۲۹
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.