پارت سوم اکیپ
صدای اهنگ تولد پخش شد همه گفتن تولدت مبارک و گریه کردم
نیکا:گفتم زندگیم چرا گریه میکنی دوست من نباید گریه کنه
دیانا:عشقم اشک زوق😭💖
دیانا:گفتم دست همتون درد نکنه
که همه گفتن دست آقا ارسلان ودرد نکنه.
دیانا:وقتی بچه ها گفتن ارسلان تعجب کردم و ازش تشکر کردم و ما چون دیگه صمیمی ترین دوست هم شدیم یه بغل کوچیکی کردمش و وقتی ازش جدا شدم دیدم لپ هاش گل انداخته 😁بعد غذا ها و کیک خوردیم و کادو هارو باز کردیم مال ارسلان یه سویچ ماشین بود و دوباره بغلش کردم و بردم بیرون چشام گرفته بود یه پوش مشکی جلوی پام بود این دفعه بغلش کردم ویه بوس از بغل لپش کردم و همه بچه ها یه اهمی گفتن 😁
یهو.........
نیکا:گفتم زندگیم چرا گریه میکنی دوست من نباید گریه کنه
دیانا:عشقم اشک زوق😭💖
دیانا:گفتم دست همتون درد نکنه
که همه گفتن دست آقا ارسلان ودرد نکنه.
دیانا:وقتی بچه ها گفتن ارسلان تعجب کردم و ازش تشکر کردم و ما چون دیگه صمیمی ترین دوست هم شدیم یه بغل کوچیکی کردمش و وقتی ازش جدا شدم دیدم لپ هاش گل انداخته 😁بعد غذا ها و کیک خوردیم و کادو هارو باز کردیم مال ارسلان یه سویچ ماشین بود و دوباره بغلش کردم و بردم بیرون چشام گرفته بود یه پوش مشکی جلوی پام بود این دفعه بغلش کردم ویه بوس از بغل لپش کردم و همه بچه ها یه اهمی گفتن 😁
یهو.........
۴.۰k
۲۳ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.