my heart
part⁴
اجوما:خانم کی بود
ات:از قاتل بپرسین دوستشه"سرد-داد"
کوک:هوپی بوده "سرد"
"یک ساعت بعد"
زینگ زینگ
کوک:بیا تو میدونم تویی هوپی"سرد"
هوپی:سلام شوهر خواهر"نگاهی ترسناک"
سومی:کجایی دخترم "در حال اواز خوندن"
دوهی:سلام"تعجب"
یونا:ات کو"ذوق"
جینا:عر سلام شوهر خواهر"خنده"
ریوجین:چطوری جئون
جین:بیا توهم بدبخت شدی ولی ته و یونگی و جیمین نشدن
هه می:شماهایی که ازدواج کردین بدبخت شدین
نامی:جین هیونگ الکی نگو من عاشق زنم
ته:دیدی من بدبخت نشدم"خنده"
یونگی:خب منم نشدم
جیمین:ولی من عاشق شدم ولی مطمعن نیستم
همه:کی
جیمین:مگه خرم بگم
جینا:اونی نمیخوای بیای پایین"داد"
ات:تو کیی"خوابالود"
هوپی:اِ واقعا رفته بود بخوابه برگام
ات:سلام و خداحافظ"رفت گرفت دوباره بخوابه"
یونا:زندگی این چه چیزیه کردی دوست ما
ات:جسارتا من از ۵ صبح نخوابیدم یونا عنتر"داد"
دوهی:ولی من هنوز بابامو درک نمیکنم اینا ۶ سال تفاوت سنی دارن
جینا:منم خودمون سه تا رو درک نمیکنم با اینکه از ات بزرگتریم ولی هنوز سینگلیم
جیمین:هوپی هیونگ هوپی هیونگ"می دود میره پیش هوپی"
هوپی:چیه
جیمین:جسارتا من از خواهرت خوشم میاد"اروم"
هوپی:یلحظه وایسا
جینا:نونا اینا مشکوک میزنن
سومی:میدونم
هوپی:جینا من اگر همین الان برات شوهر پیدا کنم چه میکنی
جینا:بهش جواب مثبت میدم حالا کی از من خوشش اومده"خنده"
یونا:حتی فکرم نمیکنی
جینا:نه فقط میخوام از سینگلی در بیام
هوپی:من برات جیمینو انتخاب کردم"ذوق"
ات:کی"نگاهی ترسناک"
جینا:دقیقا از کی اونجایی
ات:از جواب مثبت میدی
جینا:تو خودتم به زودی ازدواج میکنی
ات:از نوع اجباری نه از نوعی که خودم قبول کنم"جدی"
جیمین:هوپی هیونگ چه کنم از دست اون خواهر عفریته تو
ات:خودتی بی تربیت "عصبی"
جیمین:خب عاشق شدن که گناه نیست
ات:هست هست هست اونم اگر عاشق خواهر ۲۲ ساله من بشین اون موقع دیگه میمیری و ثابت میشه که گناهه"سرد"
جینا:نمیخوای خواهر نظر منو بدونی
ات:اجوما اجوما من گشنمه"کیوت -پیش اجوما"
اجوما:بیا شیرموز بخور
کوک:حداقل از شیرموزای من دوری کنین "سرد"
ات:بفرما نظر تو چیه اگر مثبت بود که اوکی اگر نبود میکشمش"جدی"
جینا:منم قبول میکنم
ات:هی روزگار باشه قبوله ولی سمت من نمیای تو میشی زن یه قاتل
جینا:تو خودتم هستی
ات:برای بار هزارم از نوع اجباری من داشتم زندگی خودمو میکردم.....ممنون اجوما یکی توتفرنگی بده لطفاً داشتم میگفتم که پدر گاوم منو تو شب بارونی اورد بیرون بعد خودش در رفت بعدم جک اوردم اینجا و دوباره ممنون اجوما
ته:الان تو دوتایی شو میخوری
ات:مشکل داری مشکل گشا ابوالفضل بیا اینم شیرموز تو قاتل"سرد"
کوک:اصلا تو نباید به شیرموز من دست میزدی"سرد"
ات:نونا یونا "کیوت-میره سمتش"
یونا:چته دوباره
ات:
اجوما:خانم کی بود
ات:از قاتل بپرسین دوستشه"سرد-داد"
کوک:هوپی بوده "سرد"
"یک ساعت بعد"
زینگ زینگ
کوک:بیا تو میدونم تویی هوپی"سرد"
هوپی:سلام شوهر خواهر"نگاهی ترسناک"
سومی:کجایی دخترم "در حال اواز خوندن"
دوهی:سلام"تعجب"
یونا:ات کو"ذوق"
جینا:عر سلام شوهر خواهر"خنده"
ریوجین:چطوری جئون
جین:بیا توهم بدبخت شدی ولی ته و یونگی و جیمین نشدن
هه می:شماهایی که ازدواج کردین بدبخت شدین
نامی:جین هیونگ الکی نگو من عاشق زنم
ته:دیدی من بدبخت نشدم"خنده"
یونگی:خب منم نشدم
جیمین:ولی من عاشق شدم ولی مطمعن نیستم
همه:کی
جیمین:مگه خرم بگم
جینا:اونی نمیخوای بیای پایین"داد"
ات:تو کیی"خوابالود"
هوپی:اِ واقعا رفته بود بخوابه برگام
ات:سلام و خداحافظ"رفت گرفت دوباره بخوابه"
یونا:زندگی این چه چیزیه کردی دوست ما
ات:جسارتا من از ۵ صبح نخوابیدم یونا عنتر"داد"
دوهی:ولی من هنوز بابامو درک نمیکنم اینا ۶ سال تفاوت سنی دارن
جینا:منم خودمون سه تا رو درک نمیکنم با اینکه از ات بزرگتریم ولی هنوز سینگلیم
جیمین:هوپی هیونگ هوپی هیونگ"می دود میره پیش هوپی"
هوپی:چیه
جیمین:جسارتا من از خواهرت خوشم میاد"اروم"
هوپی:یلحظه وایسا
جینا:نونا اینا مشکوک میزنن
سومی:میدونم
هوپی:جینا من اگر همین الان برات شوهر پیدا کنم چه میکنی
جینا:بهش جواب مثبت میدم حالا کی از من خوشش اومده"خنده"
یونا:حتی فکرم نمیکنی
جینا:نه فقط میخوام از سینگلی در بیام
هوپی:من برات جیمینو انتخاب کردم"ذوق"
ات:کی"نگاهی ترسناک"
جینا:دقیقا از کی اونجایی
ات:از جواب مثبت میدی
جینا:تو خودتم به زودی ازدواج میکنی
ات:از نوع اجباری نه از نوعی که خودم قبول کنم"جدی"
جیمین:هوپی هیونگ چه کنم از دست اون خواهر عفریته تو
ات:خودتی بی تربیت "عصبی"
جیمین:خب عاشق شدن که گناه نیست
ات:هست هست هست اونم اگر عاشق خواهر ۲۲ ساله من بشین اون موقع دیگه میمیری و ثابت میشه که گناهه"سرد"
جینا:نمیخوای خواهر نظر منو بدونی
ات:اجوما اجوما من گشنمه"کیوت -پیش اجوما"
اجوما:بیا شیرموز بخور
کوک:حداقل از شیرموزای من دوری کنین "سرد"
ات:بفرما نظر تو چیه اگر مثبت بود که اوکی اگر نبود میکشمش"جدی"
جینا:منم قبول میکنم
ات:هی روزگار باشه قبوله ولی سمت من نمیای تو میشی زن یه قاتل
جینا:تو خودتم هستی
ات:برای بار هزارم از نوع اجباری من داشتم زندگی خودمو میکردم.....ممنون اجوما یکی توتفرنگی بده لطفاً داشتم میگفتم که پدر گاوم منو تو شب بارونی اورد بیرون بعد خودش در رفت بعدم جک اوردم اینجا و دوباره ممنون اجوما
ته:الان تو دوتایی شو میخوری
ات:مشکل داری مشکل گشا ابوالفضل بیا اینم شیرموز تو قاتل"سرد"
کوک:اصلا تو نباید به شیرموز من دست میزدی"سرد"
ات:نونا یونا "کیوت-میره سمتش"
یونا:چته دوباره
ات:
۲.۳k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.