پارت ۱۲
_به هر حال تو اینجا میمونی فهمیدی(داد)
+(پوزخند) هه الان هم که باید داری بهم دستور میدی چه انتظاری واسه اینکه برگردم داری ها؟
_ ببرینش تو اون اتاقه که گفتم
+خداروشکر با یه خیانت کار دیوونه تو یه اتاق نیستم
_موقته چند وقت دیگه بجز بغله من جای دیگه ای نمیخوابی
(ا/ت ویو):
نمی دونم با چه رویی همچین کتری کرده بود یه چیزی عین زندان بود برام من نمیتونم بهش برگردم میدونم همه ی اینا الکیه کسی که یه بار خیانت می کنه دیگه هیچ ترسی برای دفعه های بعد نداره اون هم بعد یه مدت ازم خسته میشه و میزاره برم فقط نباید عین قبل تو این تایم اون حس عاشقانه ای که قبلش داشتم رو دوباره بگیرم
(کوک ویو):
تو این چند روز حالم اصلا خوب نبود خودمو تو اتاق حبس می کردم حوصله ی هیچکی رو نداشتم اصلا دیگه هیچ دلیلی برای برگشتن به خونه نداشتم انگار دلیل خنده هام کیلومتر ها باهام فاصله داشت ولی من نمیتونستم دست رو دست هم بزارم تا از همه کسم دور بشم پس تصمیم گرفتم بیارمش اون
+(پوزخند) هه الان هم که باید داری بهم دستور میدی چه انتظاری واسه اینکه برگردم داری ها؟
_ ببرینش تو اون اتاقه که گفتم
+خداروشکر با یه خیانت کار دیوونه تو یه اتاق نیستم
_موقته چند وقت دیگه بجز بغله من جای دیگه ای نمیخوابی
(ا/ت ویو):
نمی دونم با چه رویی همچین کتری کرده بود یه چیزی عین زندان بود برام من نمیتونم بهش برگردم میدونم همه ی اینا الکیه کسی که یه بار خیانت می کنه دیگه هیچ ترسی برای دفعه های بعد نداره اون هم بعد یه مدت ازم خسته میشه و میزاره برم فقط نباید عین قبل تو این تایم اون حس عاشقانه ای که قبلش داشتم رو دوباره بگیرم
(کوک ویو):
تو این چند روز حالم اصلا خوب نبود خودمو تو اتاق حبس می کردم حوصله ی هیچکی رو نداشتم اصلا دیگه هیچ دلیلی برای برگشتن به خونه نداشتم انگار دلیل خنده هام کیلومتر ها باهام فاصله داشت ولی من نمیتونستم دست رو دست هم بزارم تا از همه کسم دور بشم پس تصمیم گرفتم بیارمش اون
۹.۹k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.