(نامه)pt1
سونا ویو:
مثل یه روز عادی داشتم توی استار فورس(دفتر کار سونا)
کار میکردم . منتظر بودم تا برم خونه
و خبر بارداریمو به ته سونگ بگم.
داشتم با سوجین چت میکردم که صدای باز شدن در اومد...
*ته سونگ ویو:
روز عکاسی بود ، خیلی حوصله نداشتم
و همه عکسام بد میوفتادن .
هر طور شده بود عکسها رو گرفتم و
رفتم سمت ماشین . درو باز کردم
نشستم و استار زدم و حرکت کردم سمت خونه .
از ماشین پیاده شدم سوار اسانسور شدم
و دکمه طبقه ۴ و زدم . از اسانسور پیاده شدم و رمز در رو زدم .
وقتی رسیدم داخل دیدم سونا خونه نیست.
ته سونگ :شاید رفته پیش سوجین .
نه سوجین ، نه سونا هیچ کدومشون گوشی رو جواب نمیدادن.
مثل یه روز عادی داشتم توی استار فورس(دفتر کار سونا)
کار میکردم . منتظر بودم تا برم خونه
و خبر بارداریمو به ته سونگ بگم.
داشتم با سوجین چت میکردم که صدای باز شدن در اومد...
*ته سونگ ویو:
روز عکاسی بود ، خیلی حوصله نداشتم
و همه عکسام بد میوفتادن .
هر طور شده بود عکسها رو گرفتم و
رفتم سمت ماشین . درو باز کردم
نشستم و استار زدم و حرکت کردم سمت خونه .
از ماشین پیاده شدم سوار اسانسور شدم
و دکمه طبقه ۴ و زدم . از اسانسور پیاده شدم و رمز در رو زدم .
وقتی رسیدم داخل دیدم سونا خونه نیست.
ته سونگ :شاید رفته پیش سوجین .
نه سوجین ، نه سونا هیچ کدومشون گوشی رو جواب نمیدادن.
۸.۷k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱