سناریو اسکیز وقتی رفتین عروسیه خواهرت
همینجوری نشسته بودی و سرتو با دستات قفل کرده بودی
خیل احساس پشیمونی میکردی که اعضارو اوردی عروسیه خواهرت
هرکدوم داشتن کاری میکردن
چان توی افق بود ، لینو داشت روی همه کرم میریخت ، چانگبین داشت غذاهارو میخورد
هیونجین و فلیکس داشتن پولای روی زمینو جمع میکردن
جیسونگ و جونگین داشتن عکس میگرفتن و همه مشغول انجام کاری بودن
چانگبین : میگم ات این غذاها خیلی خوشمزست
_ هوم اره
لینو روبه دختر خالت : ببخشید میگم من تورو میشناسم ؟
دختر خالت : نمیدونم
لینو : اخه خیلی شبیه دوست دختر ایندمی
دختر خالت : 💔🗿
حوصلت سر رفته بود
تصمیم گرفتی با چان یکم حرف بزنی
_ چان
چان : بله ؟
_ میگم میشه یکم باهم حرف بزنیم ؟
چان : هوم باشه
_ راستی سونگمین کو ؟
چان نگاهی به اطراف کرد
چان : نمیدونم
همینجوری داشتین دنبال سونگمین میگشتین که چان گفت
چان : میگم اون سونگمین نیست ؟
و با دستش اشاره کرد
نگاهی به اون سمتی که چان اشاره کرد کردی
سونگمین بود که داشت با چاقو میرقصید
_ چجوری متوجش نشده بودیم ؟
سونگمین همینجوری داشت میرقصید و همه روش پول میریختن
هیونجین و فلیکس وقتی پولارو دیدن سریع به سمت پولا حجوم اوردن
لینو : میگم بچه ها ماهم بریم کردی برقصیم ؟
جیسونگ : اره فکر خوبیه
همه ی اعضا دور سونگمین حلقه شدن و کردی میرقصیدن
و اونجا بود که تو فهمیدی چه اشتباه بزرگی کردی
امید وارم خوشتون اومده باشه
میدونم خیلی مسخره بود 🎀
نظرتونو تو کامنتا برام بنویسید
خیل احساس پشیمونی میکردی که اعضارو اوردی عروسیه خواهرت
هرکدوم داشتن کاری میکردن
چان توی افق بود ، لینو داشت روی همه کرم میریخت ، چانگبین داشت غذاهارو میخورد
هیونجین و فلیکس داشتن پولای روی زمینو جمع میکردن
جیسونگ و جونگین داشتن عکس میگرفتن و همه مشغول انجام کاری بودن
چانگبین : میگم ات این غذاها خیلی خوشمزست
_ هوم اره
لینو روبه دختر خالت : ببخشید میگم من تورو میشناسم ؟
دختر خالت : نمیدونم
لینو : اخه خیلی شبیه دوست دختر ایندمی
دختر خالت : 💔🗿
حوصلت سر رفته بود
تصمیم گرفتی با چان یکم حرف بزنی
_ چان
چان : بله ؟
_ میگم میشه یکم باهم حرف بزنیم ؟
چان : هوم باشه
_ راستی سونگمین کو ؟
چان نگاهی به اطراف کرد
چان : نمیدونم
همینجوری داشتین دنبال سونگمین میگشتین که چان گفت
چان : میگم اون سونگمین نیست ؟
و با دستش اشاره کرد
نگاهی به اون سمتی که چان اشاره کرد کردی
سونگمین بود که داشت با چاقو میرقصید
_ چجوری متوجش نشده بودیم ؟
سونگمین همینجوری داشت میرقصید و همه روش پول میریختن
هیونجین و فلیکس وقتی پولارو دیدن سریع به سمت پولا حجوم اوردن
لینو : میگم بچه ها ماهم بریم کردی برقصیم ؟
جیسونگ : اره فکر خوبیه
همه ی اعضا دور سونگمین حلقه شدن و کردی میرقصیدن
و اونجا بود که تو فهمیدی چه اشتباه بزرگی کردی
امید وارم خوشتون اومده باشه
میدونم خیلی مسخره بود 🎀
نظرتونو تو کامنتا برام بنویسید
۱۵.۰k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.