عشق در شرکت p27
ا/ت
اونا خوشون معرفی کردن پسرای خوبی بودن من تا حالا اینجوری تو این جمع ها نبودم چون خیلی آدم درونگرایی هستم و بیشتر تنهایی رو ترجیح میدادم ولی اینم خوبه.
برامون نوشیدنی آوردن منم خوردم همین جور نشسته بودیم که احساس کردم یکی داره بهم نگاه می کنه سرم آوردم بالا ولی کسی نبود . یکم بعد صدای موسیقی آمد زوجا پاشدن و شروع کردن به رقصیدن دیدم شوگا دستشو آورده جلو و گفت
_افتخار میدید
×بله حتما
ا/ت
دستم گرفت و شروع کردیم به رقصیدن خیلی آرامش بخش بود همین جور که داشتیم می رقصیدیم چشمام افتاد به چشماش اون چشمای قشنگش نمیتونستم ازش چشم بردارم. نمیدنم چرا شوگا داشت بهم نزدیکم می شد.
شوگا
صدای موسیقی بلند شد و زوجا شروع کردن به رقصیدن منم به ا/ت گفتم بیا برقصیم اونم قبول کرد همین جور داشتیم می رقصیدیم که چشمام افتاد به چشماش اون چشمای درست و خوشگلش اون خیلی آرامش بخش بود برام ناخواسته داشتم نزدیکش می شدم دلم می خواست لباش ببوسم که با صداش به خودم آمدم
×شوگا میخوام برم دستشویی
_هان باشه برو
شوگا
وای من چند شد چرا این جوری شدن چقدر گرمه
ا/ت
شوگا داشت همین جوری بهم نزدیکتر میشد که صداش زدم و گفتم میخوام برم دستشویی و گفت برو تو دستشویی بودم که دست کسی رو روی شونه هام حس کردم برگشتم دیدم که
خماری بنظر تون کیه😂❤️❤️
اونا خوشون معرفی کردن پسرای خوبی بودن من تا حالا اینجوری تو این جمع ها نبودم چون خیلی آدم درونگرایی هستم و بیشتر تنهایی رو ترجیح میدادم ولی اینم خوبه.
برامون نوشیدنی آوردن منم خوردم همین جور نشسته بودیم که احساس کردم یکی داره بهم نگاه می کنه سرم آوردم بالا ولی کسی نبود . یکم بعد صدای موسیقی آمد زوجا پاشدن و شروع کردن به رقصیدن دیدم شوگا دستشو آورده جلو و گفت
_افتخار میدید
×بله حتما
ا/ت
دستم گرفت و شروع کردیم به رقصیدن خیلی آرامش بخش بود همین جور که داشتیم می رقصیدیم چشمام افتاد به چشماش اون چشمای قشنگش نمیتونستم ازش چشم بردارم. نمیدنم چرا شوگا داشت بهم نزدیکم می شد.
شوگا
صدای موسیقی بلند شد و زوجا شروع کردن به رقصیدن منم به ا/ت گفتم بیا برقصیم اونم قبول کرد همین جور داشتیم می رقصیدیم که چشمام افتاد به چشماش اون چشمای درست و خوشگلش اون خیلی آرامش بخش بود برام ناخواسته داشتم نزدیکش می شدم دلم می خواست لباش ببوسم که با صداش به خودم آمدم
×شوگا میخوام برم دستشویی
_هان باشه برو
شوگا
وای من چند شد چرا این جوری شدن چقدر گرمه
ا/ت
شوگا داشت همین جوری بهم نزدیکتر میشد که صداش زدم و گفتم میخوام برم دستشویی و گفت برو تو دستشویی بودم که دست کسی رو روی شونه هام حس کردم برگشتم دیدم که
خماری بنظر تون کیه😂❤️❤️
۳.۶k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.