part : 5
ویو ریکو .. ادمینتون ❣️💫
خب .. تو پارت قبل گفتم هرکی رفت خونه ی خوش ... الان بریم سراغ بقیه
............................................................
ویو یوکی
واا ... من چرا وقتی اون پسررو دیدم موقع شیرینی خوردن ... یکم قلب تندید؟
هههی ... امید وارم تو این وضعیت عاشق نشده باشم .... هوووف
امروزم یه مسابقه ی ف*کی دیگه.
وووااای دیگه خسته شددم
هروز هروز مسابقه .....
به داینا زنگ زدم و با رایان که بقل دستم رو کاناپه نشسته بود گفتم
یوکی : ساعت ۶ و نیم جانجینگاک باشید
رایان و داینا هردوتاشون اوکی بودن
پپسس مثل همیشه یه هودی با یه شلوار ستش پوشیدم ... موهای بلندمو دم اسبی بستم ... یه رژ بیت چاهار ساعتی کمرنگ زدم ... دسبند چرمم که همیشه همراهمه رو به دستم زدم ...
و بلههه من آمااادمممم
یول و دانگو تو جانجینگاک بودن امروز
چویون و بویون و مودوکم جین یوون
خدمتکار کیم هم سونگرین بود ....
امروزی که با رایان و داینا می رم جایجینگاک ... دلم می خواد که ...
الان جانگ آگ هم بینمون بووود
ولی خا مرده ....
ویو جونگ کوک
هووووف
اون دختره ... خیلی کیوووت بببوووود
وااا .... کوک چی می گی برا خودت !؟
تو یه آیدلی نمی شه که عاشق شی ..!
خودتو جمع کن پپپسسسررررررر
امروز با نامی و جیمین شی ....
برنامه ریختیم که بریم کافه ی نزدیک محل جایجینگاک یه چی بخوووریم
پپپسسس
یه آستین بلند مشکی
با یه شلوار مشکی پوشیدم
دسبند زنجیر و گرندبند ستشم پوشیدم
موهامو ژل زدم ... ماسکمو با کلاه گردمو
برداشتم و سویچ ماشینم برداشتم و رررفففتمممم
رفتم دنبال هیونگااام و ...........
بیا پاایین
پاین تر
آفرین آفرین پاین
قربون سادگیت بشم ....! 😅✌️
~ خماری ~
بازم می گم بابت تاخیر ۲ روزم ببخشید 🖇
خب .. تو پارت قبل گفتم هرکی رفت خونه ی خوش ... الان بریم سراغ بقیه
............................................................
ویو یوکی
واا ... من چرا وقتی اون پسررو دیدم موقع شیرینی خوردن ... یکم قلب تندید؟
هههی ... امید وارم تو این وضعیت عاشق نشده باشم .... هوووف
امروزم یه مسابقه ی ف*کی دیگه.
وووااای دیگه خسته شددم
هروز هروز مسابقه .....
به داینا زنگ زدم و با رایان که بقل دستم رو کاناپه نشسته بود گفتم
یوکی : ساعت ۶ و نیم جانجینگاک باشید
رایان و داینا هردوتاشون اوکی بودن
پپسس مثل همیشه یه هودی با یه شلوار ستش پوشیدم ... موهای بلندمو دم اسبی بستم ... یه رژ بیت چاهار ساعتی کمرنگ زدم ... دسبند چرمم که همیشه همراهمه رو به دستم زدم ...
و بلههه من آمااادمممم
یول و دانگو تو جانجینگاک بودن امروز
چویون و بویون و مودوکم جین یوون
خدمتکار کیم هم سونگرین بود ....
امروزی که با رایان و داینا می رم جایجینگاک ... دلم می خواد که ...
الان جانگ آگ هم بینمون بووود
ولی خا مرده ....
ویو جونگ کوک
هووووف
اون دختره ... خیلی کیوووت بببوووود
وااا .... کوک چی می گی برا خودت !؟
تو یه آیدلی نمی شه که عاشق شی ..!
خودتو جمع کن پپپسسسررررررر
امروز با نامی و جیمین شی ....
برنامه ریختیم که بریم کافه ی نزدیک محل جایجینگاک یه چی بخوووریم
پپپسسس
یه آستین بلند مشکی
با یه شلوار مشکی پوشیدم
دسبند زنجیر و گرندبند ستشم پوشیدم
موهامو ژل زدم ... ماسکمو با کلاه گردمو
برداشتم و سویچ ماشینم برداشتم و رررفففتمممم
رفتم دنبال هیونگااام و ...........
بیا پاایین
پاین تر
آفرین آفرین پاین
قربون سادگیت بشم ....! 😅✌️
~ خماری ~
بازم می گم بابت تاخیر ۲ روزم ببخشید 🖇
۴.۳k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.