شاه عباس بی رحم
ملا میر سید علی کاشی روزی جلو شاه عباس را گرفت و شجاعانه گفت: چرا پادشاه زاده ما را کشتی؟ به از خود را از حسد نمیتوانستی دید؟ و بداهتاً شعر زیر را سرود که اشک شاه را سرازیر کرد:.//هر که فرزند جگرگوشه خود را بکشد//ثانیِ حارث بیرحم بود تاریخش.شاه عباس بزرگ در عین حال که از کم نظیرترین سیاستمداران و پادشاهان تاریخ ایران بشمار میرود، متاسفانه به شدت قسی القلب بود! او در برزخ روحیِ حسد و تشویش و بدگمانی، که یادگار سختی های دوران کودکی و نوجوانیاش بود، علاوه بر کور کردن دو پسرش، ولیعهد شایسته اش بنام صفی میرزا را نیز بیگناه به قتل رساند! و تنها یکی از نوههایش از نسل وی برجای ماند که او را نیز از کودکی تریاک میخوراندند تا کودن بار آمده و شاه خطری از جانب او احساس نکند (آینده) در حقیقت افراط وی در کشتن تمامی شاهزادگان و بیشتر بزرگان ایران، موجب انحطاط سلسله صفویه شد.مسئله جانشینی تقریبا همواره در ایران مشکلزا بود و هیچ ضمانت قانونی پشتیبان آن نبود، بنابراین جای شگفتی نبود که در خاندان های سلطنتی ایران تا این اندازه برادر کشی و فرزند کشی رواج داشت. با این توصیف اگر شاه عباس حکم به اعدام جانشین شایسته خویش نداده بود، اگر چه تحول مثبتی پس از دوره شاه عباس بشمار میرفت ولی بعلت عدم استمرار نخبه پروری در جوامعی چون ایران، این روند ادامه نیافته و چه بسا پادشاه جدید پس از به قدرت رسیدن، با جانشین خود همان کاری را میکرد که شاه عباس و نادرشاه کردند.شرح داستان زنجیره طولانی اشخاص نیرومندی که حکم به قتل و کور کردن نزدیکانشان داده اند، مثنوی هفتاد من است که انسان را بیشتر دلتنگ میکند و بیزار از تاریخ.ولی اگر شاه عباس و نادرشاه در جهت قانونمند کردن حکومت خودکامهٔ خویش گامی برداشته بودند و بجای وامانده پروری و حذف جانشینان خود به شایسته پروری روی آورده بودند، اثری دیرپا و ماندگارتری در تاریخ ایران برجای میگذاشتند.نورالدین محمد جهانگیر، پادشاه هندوستان، در توزوک جهانگیری با تاثر و حیرت مینویسد:.هرچه از مترددین ایران تحقیق این معنی نمودم که خاطرم تسلی گیرد، هیچکس حرفی نزد! چه فرزند کشتن را قوی سببی باید تا رفع آن بدنامی نماید. گویند که شاه عباس، قرچقای سلطان، سپهسالار ایران را این فرمان محول کرد، اما مرد پاکدل به پای شاه افتاد که هرگز دست بخون شاهی نمی آلاید و به یقین روزی شاه پشیمان خواهد شد. این چه پدریست که جسد شاهزادهاش بسیاری از روز در میان آب و گل بود و گندید و کس جرات به نزدیک شدن نداشت.
۱.۸k
۰۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.