مافیای جذاب من
پارت ۴
از زبان جنی
جنی: خوب زندگی. ا/ت خیلی خیلی پیچیدهتر از هم ما ا/ ت ۱۹ سالش و پدرش همش ا/ت شکنجه میکنه ا/ت مادرش مرد. بعد از اینکه بد نیا آمد ا/ت پدرش هم قمار بازه
مال یونا : مادر پدر داره اما خواهرش داخل جنگل به قتل رسید سن ۱۸ وار اون موقع مریضی قلب داره
اما من : هم کس دارم خواهر برادر مادر پدر منو خیلی جدی نمیگیرند سن ۱۹
کوک : واقع 😳😳😳😳
نامجون :😟😟😟😟
ته :🥺🥺🥺🥺🥺
از زبان کوک :
کوک : ته تو برو تو من مال توهم تعریف. میکنم بین چخبری است
ته : باشه
کوک : خوب مال نامجون مادر ندارد پدر هم ندارد توی تصادف کر دن تو بارون فقط نامجون سالم موند سن۲۷
ته مادر داره پدر ندارد به قتل رسیده تو تاریکی سن ۲۴
من : مادر دارم تو ترک مواد پدر دارم و یک برادر دارم که دارم دنبالش میگردم
جنی : 😳😳😳😳😳😳🥺🥺🥺🥺🥺🥺 واقع هق هق
ته : عمل تموم شد 🙂
ذهن جنی ( چقدر قشنگ میخنده )
از زبان کوک
رفتیم تو دیدیم عمل تموم شده توی اتاق هستن رفتیم تو بیدار شدن
جنی : ا/ ت حالت خوب ؟
ا/ ت : اره
یونا : منم گاو هستم دیگه
جنی : این چه حرفی تو خوبی ؟
یونا : اره
جنی: راستی در مورد زند گیم و زندگی شما گفتم به کوک و ته و نامجون ( بادست نشون میده )
ا/ ت : اوکی کی مرخص میشیم
نامجون : الان کار ترخیص انجام میدم. با کوک ته تو کمک کن وسایل جمع کن
ته : باشه
یونا : وای سرم درد میکنه ای
نامجون : مگه میشه تو الان عمل بودی آها راستی عادی من برم با کوک
کوک : بریم
ا/ ت : ممنون کوک
کوک : خواهشمندم بریم
ته : خوب کار وسایل شما تموم شد
نامجون : ترخیص انجام شد
کوک : بریم
از زبان ا/ت
ا/ت ما با چی بریم
کوک : ما میرسانیم
ا/ ت: باشه
خخخخخخخخخخ
مممممممم
ااااااااااااا
ررر
ی
از زبان جنی
جنی: خوب زندگی. ا/ت خیلی خیلی پیچیدهتر از هم ما ا/ ت ۱۹ سالش و پدرش همش ا/ت شکنجه میکنه ا/ت مادرش مرد. بعد از اینکه بد نیا آمد ا/ت پدرش هم قمار بازه
مال یونا : مادر پدر داره اما خواهرش داخل جنگل به قتل رسید سن ۱۸ وار اون موقع مریضی قلب داره
اما من : هم کس دارم خواهر برادر مادر پدر منو خیلی جدی نمیگیرند سن ۱۹
کوک : واقع 😳😳😳😳
نامجون :😟😟😟😟
ته :🥺🥺🥺🥺🥺
از زبان کوک :
کوک : ته تو برو تو من مال توهم تعریف. میکنم بین چخبری است
ته : باشه
کوک : خوب مال نامجون مادر ندارد پدر هم ندارد توی تصادف کر دن تو بارون فقط نامجون سالم موند سن۲۷
ته مادر داره پدر ندارد به قتل رسیده تو تاریکی سن ۲۴
من : مادر دارم تو ترک مواد پدر دارم و یک برادر دارم که دارم دنبالش میگردم
جنی : 😳😳😳😳😳😳🥺🥺🥺🥺🥺🥺 واقع هق هق
ته : عمل تموم شد 🙂
ذهن جنی ( چقدر قشنگ میخنده )
از زبان کوک
رفتیم تو دیدیم عمل تموم شده توی اتاق هستن رفتیم تو بیدار شدن
جنی : ا/ ت حالت خوب ؟
ا/ ت : اره
یونا : منم گاو هستم دیگه
جنی : این چه حرفی تو خوبی ؟
یونا : اره
جنی: راستی در مورد زند گیم و زندگی شما گفتم به کوک و ته و نامجون ( بادست نشون میده )
ا/ ت : اوکی کی مرخص میشیم
نامجون : الان کار ترخیص انجام میدم. با کوک ته تو کمک کن وسایل جمع کن
ته : باشه
یونا : وای سرم درد میکنه ای
نامجون : مگه میشه تو الان عمل بودی آها راستی عادی من برم با کوک
کوک : بریم
ا/ ت : ممنون کوک
کوک : خواهشمندم بریم
ته : خوب کار وسایل شما تموم شد
نامجون : ترخیص انجام شد
کوک : بریم
از زبان ا/ت
ا/ت ما با چی بریم
کوک : ما میرسانیم
ا/ ت: باشه
خخخخخخخخخخ
مممممممم
ااااااااااااا
ررر
ی
۱۴.۰k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.