عشق در پیست *پارت15
ویو ته
حالم داغون بود ..اگه یکم زودتر اومده بودم دخترکم الان حالش این نبوددتوهمین فکرا بودم که دکتر اومد وباسرعت رفتم سمتش
ته:چیشد حالش خوبه بهتر میشه؟
دکتر:آروم باشید بله حالشون بهتره فقط از شدت درد زیاد بیهوش شدن
زخماشونو پانسمان کردیم وکارهای لازمو انجام دادیم بعد از اینکه به هوش اومدن میتونین ببریشون ..
میا:خیلیییی ممنون آقای دکترررر*خوشحال
جیهوپ:میتونیم ببینیمش؟
دکتر:بله میتونید ببینشون
ویو ا/ت:
بدنم خیلی درد میکرد وقتی چشامو باز کردم فک کنم تو بیمارستان بودم یعنی چیشده هیچی یادم نیس..توفکر همین بودم که در باشتاب باز شد که میا و تهیونگ با شتاب اومدن تو وپشت سرشون جیهوپ اومد
ته:عشقم خوبی؟!درد داری؟! چیزی نیاز نداری؟!
ا/ت:نه تهیونگ خوبم آروم باش
میا:تو چطور با اون درد الان زنده ای؟!
ا/ت:اگه ناراحتی برم بمیرم*اخم کیوت
ته:شما غلط میکنی که بخوای مارو تنها بزاری
جیهوپ:بابا راحتش بزارین تا استراحت کنه عین بختک افتادین روش
*درزده شدو پرستاره اومد تو
پرستار:خب سرمتون تموم شده میتونین برین
جیهوپ :من میرم کارای ترخیص رو بکنم میا میشه بیای؟
میا:اوکی
ته:ا/ت من معذرت میخوام که نتونستم زودتر بیام نجاتت بدم*بغض
ا/ت:مهم اینکه اومدی عشقم *لبخند
ته:مطمعن باش جیمین و یه جوری عذاب میدم که خودش التماسم کنه منو بکش
جیهوپ:خب کارا رو انجام دادیم بیاین بریم
پرش زمانی به خونه
ویو ا/ت:
وقتی رسیدیم خونه ساعت 1 شب بود ..پسرا بیدار بودن وقتی اومدم کلی حالمو پرسیدن و بعدازاینکه فهمیدن بهترم رفتن خوابیدن..میا خیلی اسرار کرد کع پیشم بمونه ولی تهیونگ نذاشتو گفت خودش مراقمه و تهیونگ میا رو فرستاد رفت ومن تو اتاقم تنها بودم که تهیونگ اومد
ته:حالت بهتره گرلم؟!
ا/ت :اوم فقط یکم شکمم درد میکنه
تهیونگ امد روم خیمه زد وبوسه کوتاه به لبم زد وسرشو برد تو گودی گردنم ونفس گرمش رو خالی کرد باعث شد مور مورم بشه و این از چشمش دور نموند
ته:خیلی دلم برات تنگ شده از این به بعد حق نداری بدون من بری بیرون*خمارو دارک
ا/ت:باش
تهیونگ منواز پشت بغل کرد و شکممو ماساژ میداد یکم خجالت زده شدم ولی یکم که گذشت عادت کردم و آرامشی که توبغلش داشتم باعث شد بخوابم....
با لایکو کامنتتون کلی ذوق میکنممم❤✨
پارت بعدی؟!
حالم داغون بود ..اگه یکم زودتر اومده بودم دخترکم الان حالش این نبوددتوهمین فکرا بودم که دکتر اومد وباسرعت رفتم سمتش
ته:چیشد حالش خوبه بهتر میشه؟
دکتر:آروم باشید بله حالشون بهتره فقط از شدت درد زیاد بیهوش شدن
زخماشونو پانسمان کردیم وکارهای لازمو انجام دادیم بعد از اینکه به هوش اومدن میتونین ببریشون ..
میا:خیلیییی ممنون آقای دکترررر*خوشحال
جیهوپ:میتونیم ببینیمش؟
دکتر:بله میتونید ببینشون
ویو ا/ت:
بدنم خیلی درد میکرد وقتی چشامو باز کردم فک کنم تو بیمارستان بودم یعنی چیشده هیچی یادم نیس..توفکر همین بودم که در باشتاب باز شد که میا و تهیونگ با شتاب اومدن تو وپشت سرشون جیهوپ اومد
ته:عشقم خوبی؟!درد داری؟! چیزی نیاز نداری؟!
ا/ت:نه تهیونگ خوبم آروم باش
میا:تو چطور با اون درد الان زنده ای؟!
ا/ت:اگه ناراحتی برم بمیرم*اخم کیوت
ته:شما غلط میکنی که بخوای مارو تنها بزاری
جیهوپ:بابا راحتش بزارین تا استراحت کنه عین بختک افتادین روش
*درزده شدو پرستاره اومد تو
پرستار:خب سرمتون تموم شده میتونین برین
جیهوپ :من میرم کارای ترخیص رو بکنم میا میشه بیای؟
میا:اوکی
ته:ا/ت من معذرت میخوام که نتونستم زودتر بیام نجاتت بدم*بغض
ا/ت:مهم اینکه اومدی عشقم *لبخند
ته:مطمعن باش جیمین و یه جوری عذاب میدم که خودش التماسم کنه منو بکش
جیهوپ:خب کارا رو انجام دادیم بیاین بریم
پرش زمانی به خونه
ویو ا/ت:
وقتی رسیدیم خونه ساعت 1 شب بود ..پسرا بیدار بودن وقتی اومدم کلی حالمو پرسیدن و بعدازاینکه فهمیدن بهترم رفتن خوابیدن..میا خیلی اسرار کرد کع پیشم بمونه ولی تهیونگ نذاشتو گفت خودش مراقمه و تهیونگ میا رو فرستاد رفت ومن تو اتاقم تنها بودم که تهیونگ اومد
ته:حالت بهتره گرلم؟!
ا/ت :اوم فقط یکم شکمم درد میکنه
تهیونگ امد روم خیمه زد وبوسه کوتاه به لبم زد وسرشو برد تو گودی گردنم ونفس گرمش رو خالی کرد باعث شد مور مورم بشه و این از چشمش دور نموند
ته:خیلی دلم برات تنگ شده از این به بعد حق نداری بدون من بری بیرون*خمارو دارک
ا/ت:باش
تهیونگ منواز پشت بغل کرد و شکممو ماساژ میداد یکم خجالت زده شدم ولی یکم که گذشت عادت کردم و آرامشی که توبغلش داشتم باعث شد بخوابم....
با لایکو کامنتتون کلی ذوق میکنممم❤✨
پارت بعدی؟!
۴.۶k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.