پارت 53
ویو کوک
میخواستم اسلحم
رو در بیارم که
می سون: دوست نداری که هلن کوچولو اسیب ببینه(چاقو رو میکشه رو گردن هلن) اگر نه مثل بچه ادم بشینین
روی اون هفت تا صندلی(اشاره به هفت تا صندلی کنار هلن)
رفتیم نشستیم که اومدن
دست هامون رو بستن که می سون
اومد سمت من
روی پام نشست
می سون: خب ددی، این چند وقت چیکارا میکنی؟
کوک: ار روی پام
بلند شو اونجا جای هلنه
که یه تو گوشی بهم زد
می سون: دیگه اسم اون اشغال رو نیار
ویو هلن
وقتی زد تو گوش کوک چشمم خون شد سریع تیغ که توی جیبم
بود رو در اوردم
و تناب
رو پاره کردم و وقتی می سون هواسش
نبود اسلحه روی زمین که مال
کوک بود رو برداشتم و گرفتم رو سرش
هلن: پاشو، نمیخوام جنازت روی بدن عشقم
باشه
می سون: نمیخوای که اسیب ببینه؟(چاقو
رو روی گلو کوک کشید)
سریع چاقو رو ازش قاپیدم
هلن: حالا چی، مثلا زرنگ خانم(آخر رو با تیکه
گفت)
ما سون بلند شد: اوه کوچولو
اروم باش
هلن: دیره(زد)
رفتم دست اعضا رو باز کردم که تا دست کوک رو باز کردم دستش رو دو طرف صورتم
قرار داد
کوک: خوبی؟ چیزت که نشد؟
هلن: خوبم(لبش رو بوسید)
ته: مرغ های عاشق الان زیر دست های می سون میان
سریع رفتیم تو ماشین رسیدیم خونه تصمیم گرفتیم نریم کمپانی
تا رسیدیم من رفتم حمام وقتی از حمام اومدم کوک اومد داخل
کوک: عشق من چیکار میکنه؟
هلن: حال ندارم موهام رو خشک کنم
کوک: بیا بغلم(خوابید رو تخت)
رفتم بغلش
کم کم چشم هام سنگین شد...
میخواستم اسلحم
رو در بیارم که
می سون: دوست نداری که هلن کوچولو اسیب ببینه(چاقو رو میکشه رو گردن هلن) اگر نه مثل بچه ادم بشینین
روی اون هفت تا صندلی(اشاره به هفت تا صندلی کنار هلن)
رفتیم نشستیم که اومدن
دست هامون رو بستن که می سون
اومد سمت من
روی پام نشست
می سون: خب ددی، این چند وقت چیکارا میکنی؟
کوک: ار روی پام
بلند شو اونجا جای هلنه
که یه تو گوشی بهم زد
می سون: دیگه اسم اون اشغال رو نیار
ویو هلن
وقتی زد تو گوش کوک چشمم خون شد سریع تیغ که توی جیبم
بود رو در اوردم
و تناب
رو پاره کردم و وقتی می سون هواسش
نبود اسلحه روی زمین که مال
کوک بود رو برداشتم و گرفتم رو سرش
هلن: پاشو، نمیخوام جنازت روی بدن عشقم
باشه
می سون: نمیخوای که اسیب ببینه؟(چاقو
رو روی گلو کوک کشید)
سریع چاقو رو ازش قاپیدم
هلن: حالا چی، مثلا زرنگ خانم(آخر رو با تیکه
گفت)
ما سون بلند شد: اوه کوچولو
اروم باش
هلن: دیره(زد)
رفتم دست اعضا رو باز کردم که تا دست کوک رو باز کردم دستش رو دو طرف صورتم
قرار داد
کوک: خوبی؟ چیزت که نشد؟
هلن: خوبم(لبش رو بوسید)
ته: مرغ های عاشق الان زیر دست های می سون میان
سریع رفتیم تو ماشین رسیدیم خونه تصمیم گرفتیم نریم کمپانی
تا رسیدیم من رفتم حمام وقتی از حمام اومدم کوک اومد داخل
کوک: عشق من چیکار میکنه؟
هلن: حال ندارم موهام رو خشک کنم
کوک: بیا بغلم(خوابید رو تخت)
رفتم بغلش
کم کم چشم هام سنگین شد...
۷.۷k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.