برادر غیرتی من
فصل ۲ پارت ۲
که بچه ها اومدن
یونا : یه دانش آموز انتقالی داریم
یون : آه بدم میاد ایششششششششش
هوجو : کسی کشته مرده ی تو نیست
یون : شما ؟
هوجو : دانش آموز انتقالی
یون : اینا کشته مرده ی منن
دخترا : وایییییی یون اوپا بهمون اشاره کرد
یون : بفرما اسمت چیه
هوجو : هوجو جانگ هوجو
لیا : چقدر درازی
که یاد حرف جنی تو رویام افتادم
جنی : چرا این آقاهه انقدر درازه
که دستمو گذاشتم رو سرم
هوجو : چت شد
یونا : هیچی بعد دوماه به هوش اومده هنوز حالش بده
هوجو : عههه چقدر بد اهان شما دوتا کی هستین
یونا : کیم یونا
یون : لی یون
هوجو : چرا اسماتون مثل هم هست
یون : چون منو از پرورشگاه آوردن
هوجو : تو پرورشگاه چه بلایی سرت آوردن
یون : من یادم نیست
شروع به سرفه کردن کردم
هوجو : چرا خون از دهنت میاد
یون : مفصلع
که مامانم وارد شد
ات : خب بچه ها دانش آموز جدیدی داریم پاشو خودت رو معرفی کن
یون : ببخشید میشه من برم بیرون
ات : چرا
یونا : هیچی خون بالا آورد
ات : برو
رفتم بیرون که تو راه به یکی برخوردم
یارو : حالت خوبه
یون : برو گمشو اون ور
که اومد بزنتم که همون پسره هوجو جلوشو گرفت
هوجو : کوری ببینی حالش بده
یارو : اوه ببخشید شرمنده
رفت
هوجو : انقدر بد دهنی نکن
یون : تروسننه
هوجو : کجا میری
یون : دفتر
ته : یون خوبی
یون : اصلا سرم داره گیج میره
هوجو : میبرمش اتاق پرستاری
ته : ممنون
که منو برد اونجا
و پرستار معاینم کرد
پرستار : شما ........
یون : بیماری ناعلاج دارم معلوم نیست تا کی زندم
پرستار : درسته حالا میتونید برید
هوجو : اگه نمیتونی بری بیا رو کوم
جنی وارد شد
جنی : هیونگ به هوش اومدی
یون : آره
رفتم بیرون که همون پسره داشت دنبالم میومد
و باهم رفتیم تو کلاس
۴ ساعت بعد
کلاس تموم شد و رفتیم خونه
ته : خب کدومتون دوست داره زود تر ازدواج کنه
یون : اگه یونا نیست منم دیگه راه دیگه ای نیست
ته : ساعت ۸ آماده باش
یونا : من میخوام من دلم شوهر میخواد
ته : پس اوکی جفتتون آماده باشد ول برای شوهر دادن یونا میان اینجا
ات : استغفرالله یون این چیه
یون : آبجو شامپاین شراب الکل و در آخر سیگار
ات : اون کامامیون دم درو میگم
یون : عهه شیرموزام رسید
ات : من میارم تو برو حموم
یون : اوکی
یونا : منم میرم حموم
( هرکدوم تو اتاقاشون حموم دارن )
تو وان بودم داشت خوابم میبرد که یونا با صداش مزاحم شد
یونا : هم خانومی هم دافی زیر سن قانونی هم دافی میکاپ کنی هم دافی آرایشو پاک کنی هم دافی سلام سلامتی صاب تول دست جیغ ماچ بغل... ( داد )
یون : همسایه ها میگن دشت پروانه ها هم بخون ( جوری که صداش برسه )
یونا : سوت و کوره شب بی چشای تو او او او او او آسمون من بی ستاره شد تو تو تو تو تو برام پر نکرد کسی جای تو توتوتوتوتو آخه دل من فقط میره واسه تو .....
اومدم بیرون و ........
که بچه ها اومدن
یونا : یه دانش آموز انتقالی داریم
یون : آه بدم میاد ایششششششششش
هوجو : کسی کشته مرده ی تو نیست
یون : شما ؟
هوجو : دانش آموز انتقالی
یون : اینا کشته مرده ی منن
دخترا : وایییییی یون اوپا بهمون اشاره کرد
یون : بفرما اسمت چیه
هوجو : هوجو جانگ هوجو
لیا : چقدر درازی
که یاد حرف جنی تو رویام افتادم
جنی : چرا این آقاهه انقدر درازه
که دستمو گذاشتم رو سرم
هوجو : چت شد
یونا : هیچی بعد دوماه به هوش اومده هنوز حالش بده
هوجو : عههه چقدر بد اهان شما دوتا کی هستین
یونا : کیم یونا
یون : لی یون
هوجو : چرا اسماتون مثل هم هست
یون : چون منو از پرورشگاه آوردن
هوجو : تو پرورشگاه چه بلایی سرت آوردن
یون : من یادم نیست
شروع به سرفه کردن کردم
هوجو : چرا خون از دهنت میاد
یون : مفصلع
که مامانم وارد شد
ات : خب بچه ها دانش آموز جدیدی داریم پاشو خودت رو معرفی کن
یون : ببخشید میشه من برم بیرون
ات : چرا
یونا : هیچی خون بالا آورد
ات : برو
رفتم بیرون که تو راه به یکی برخوردم
یارو : حالت خوبه
یون : برو گمشو اون ور
که اومد بزنتم که همون پسره هوجو جلوشو گرفت
هوجو : کوری ببینی حالش بده
یارو : اوه ببخشید شرمنده
رفت
هوجو : انقدر بد دهنی نکن
یون : تروسننه
هوجو : کجا میری
یون : دفتر
ته : یون خوبی
یون : اصلا سرم داره گیج میره
هوجو : میبرمش اتاق پرستاری
ته : ممنون
که منو برد اونجا
و پرستار معاینم کرد
پرستار : شما ........
یون : بیماری ناعلاج دارم معلوم نیست تا کی زندم
پرستار : درسته حالا میتونید برید
هوجو : اگه نمیتونی بری بیا رو کوم
جنی وارد شد
جنی : هیونگ به هوش اومدی
یون : آره
رفتم بیرون که همون پسره داشت دنبالم میومد
و باهم رفتیم تو کلاس
۴ ساعت بعد
کلاس تموم شد و رفتیم خونه
ته : خب کدومتون دوست داره زود تر ازدواج کنه
یون : اگه یونا نیست منم دیگه راه دیگه ای نیست
ته : ساعت ۸ آماده باش
یونا : من میخوام من دلم شوهر میخواد
ته : پس اوکی جفتتون آماده باشد ول برای شوهر دادن یونا میان اینجا
ات : استغفرالله یون این چیه
یون : آبجو شامپاین شراب الکل و در آخر سیگار
ات : اون کامامیون دم درو میگم
یون : عهه شیرموزام رسید
ات : من میارم تو برو حموم
یون : اوکی
یونا : منم میرم حموم
( هرکدوم تو اتاقاشون حموم دارن )
تو وان بودم داشت خوابم میبرد که یونا با صداش مزاحم شد
یونا : هم خانومی هم دافی زیر سن قانونی هم دافی میکاپ کنی هم دافی آرایشو پاک کنی هم دافی سلام سلامتی صاب تول دست جیغ ماچ بغل... ( داد )
یون : همسایه ها میگن دشت پروانه ها هم بخون ( جوری که صداش برسه )
یونا : سوت و کوره شب بی چشای تو او او او او او آسمون من بی ستاره شد تو تو تو تو تو برام پر نکرد کسی جای تو توتوتوتوتو آخه دل من فقط میره واسه تو .....
اومدم بیرون و ........
۴.۶k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.