جیمین و دخترا پارت ۳❤
* ببخشید من یه مدت خیلی در گیر کارام بودم قول میدم از این به بعد بهتر باشم # من نمیدونم می خوام چند وقت تنها باشم میرم اپارتمان خودم ، یه هفته محلط داری تو این یه هفته اگه تونستی درست برنامه ریزی کنی بر میگردم ولی اگه نه طلاق میگیرم از روی تخت بلند شدم و رفتم چمدونم رو برداشتم و از اتاق اومدم بیرون که دیدم رزی و رزا با چشمای پر از اشک دارن نگام میکنن رزا = مامان ما کار بدی کردیم که داری میری # نه دخترم شما کاری نکردبن رزی= پس چرا داری میری # برام یه کاری پیش اومده بابد برم دوتاشوم= نه مامان نرو 😢😢😢😢 اگه تو بری کی پیش ما میمونه # باباتون هست رزا= ولی بابا که اصلا خونه نمیاد # نمیدونم برین با خودش حرف بزنید من میرم از در خونه اومدم بیرون و صدای گریه ،منم گریم گرفت ولی جیمین باید تنبیه میشد و این بهترین راهش بود ، دخترا خیلی اروم بودن و جیمین میتونست راحت باهاشون کنار بیاد.
۱۳.۶k
۱۹ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.