𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐑𝐨𝐬𝐞🤍✨ پارت ۱۳
خلاصه بعد رفتیم تو اتاقامون تا آماده شیم
یه کراپ سفید پوشیدم با بگه لی و کلاهمو زدم و یه میکاپ خیلی لایت کردم و اومدم بیرون ساعت ۵:۴۵ بود منتظر ته شدم چقدر دیر آماده میشه این بشر
ویو کوک وقتی رسیدیم بچه ها رفتن خونه منم رفتم سمت خونه به مامان بابام سلام کردم و رفتم تو اتاقم انقدر خستم بود که ولو شدم رو تخت تا خواب بودم که صدای پیامای گوشیم بیدارم کرد گوشیمو باز کردم که آیونگ پیام داده بود سویون گفته بود ساعت ۶ بریم بیرون منم قبول کردم گرفتم خوابیدم تا ساعت ۵ که دره اتاقم زده شد
٬کوک پاشو
-باش هیونگ بیدار شدم
(نکته جونگ هیون دادش بزرگه کوکیه البته تو واقعیتم هستا اسمش جئون جونگهیون )
بلند شدم رفتم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم اومدم بیرون رفتم یه چیزی خوردم برگشتم لباسامو پوشیدم که آیونگ زنگ زد
+ سلام خره
- علیک گاوه
+ بیشعور
- خودتی
+ خب میگم منو ته میاییم دنبالت اوکی
- باش پس بیا من امادم
+ بابا تهیونگ نمیاد خیلی طولش میده
- اوکی
+ تهیونگگگگگ بدو بیا دیگهههه( داده بلند)
- هویییییی کرم کردی دیونه
+ اوپس ببخشید فک کردم قطع کردی
- اوسکول
+ پس فعلا
- بای
ویو آیونگ
+ تهیونگگگگگ مگه دختر که انقدر طولش میدی؟؟؟
* اومدم بابا اومدم
+ بریم دیگه دیر شد
* باش
+ من میشینم پشت فرمون گفته باشم
* چی تو غلط میکنی
+ گمشو من میشینم
خلاصه بعد دعوا آخرش من بردم و نشستم پشت فرمون و ته رو انداختم عقب رفتم دنبال کوک
وقتی رسیدم دم عمارت ایستاده بود
+ نکشیمون جذاب
- هه ما اینیم دیگه
* بیا عقب
- چرا؟
+ میخوام برم دنبال سویون اینجا میشینه
- ااا اوکی
بعدش رفتم سمت خونه سویون رسیدم هرچی بوق زدم نمیومد
+ هوی زنیکه کجا موندی؟؟؟
~ اومدم بابا
+ سلام
~ سلام
-* سلام
نشست و رفتیم همون جایی که به بچه ها گفتیم تو ماشین آهنگ گذاشتم و صداشو بردم بالا بچه ها هم رد داده بودن قشنگ انگار پارتی بود تو ماشین تا اینکه رسیدم شهربازی آهنگو قطع کردم
+ مسافرین پرواز شماره ی ۴۰۴ به مقصد خود رسیدید لطفا با رعایت نظم از خودرو پیاده شوید
همه : 😶
+ گمشید بیرون ببینم ( یکم بلند )
همه : 😂باش
پیاده شدیم رفتم بچه ها رو پیدا کردیم
^به به جمعمون کامل شده
+-*~سلام
&=°^™سلام
بعد از احوال پرسی و اینا رفتیم داخل سویون رفت بلیت بگیره منم یه نگا تو کیفم کردم دیدم گوشیم نیست تو ماشین مونده بود
+ من الان میام
°کجا؟
+ گوشیم تو ماشین جا مونده
*سوییچ رو بده میرم بیارم منم کارتم تو ماشینه
+ اوکی بیا
~خب اومدم بریم
+ شما برید من منتظر ته میمونم
^ اوکی بریم
همه رفتن من موندم تنها بعد دیدم کوک داره برمیگرده
+ پس چرا نرفتی؟
- فک کردی تنهات میزارم بعد از اتفاق؟
+ ای بابا من خودم میتونم از خودم مراقبت کنم
- پس اون موقع چرا نکردی من که قرار نیس همیشه پیشت باشم
+ اون موقع ترسیده بودم
- دیگه نترس ناسلامتی تو قوی ها عضله داری زور داری
+ تازه سیکس پک هم دارم
- واقعا!!؟؟؟
+ اره ندیدی؟
- مگه من لخت دیدمت که ببینم؟ -_-
+ یااااا بی تر ادب
-😂هههه
- اااا ته اومد
* هوف بیا آیونگ گوشیت
+ مرسی داداشی ( بغل)
* باشه باشه الا خودتو لوس نکن
- بریم
رفتیم سمت بچه ها میخواستن برن اتاق فرار یونگی و سویون و جیمین رفته بودن تو ولی نامی و هوبی و جین نه
- وا پ چرا نرفتین تو
= منتظر شما بودیم 😅
* الکی نگو هیونگ ترسیدین
™ نگا این دوتا ترسیدن من میخواستم برم تو
+ باش الان بیایین با هم بریم
^= نهههههه
- بیایین بریم دیگه
هلشون دادیم داخل رفتیم تو باید به گروهای دوتایی تقسیم میشدیم
نامی با جین رف ته با هوبی منم با کوک
اولش باید سوار یه قطار میشدیم بعد که رسیدیم قطار ایستاد پیاده شدیم یه جایی بود که سه تا راه داشت هر گروه تو یکیش رفتیم کله راه تاریک بود من نوره گوشیمو روش کردم
- ترسیدی؟
+ ها نه بابا منو تر.....جیغغغغ
یه کراپ سفید پوشیدم با بگه لی و کلاهمو زدم و یه میکاپ خیلی لایت کردم و اومدم بیرون ساعت ۵:۴۵ بود منتظر ته شدم چقدر دیر آماده میشه این بشر
ویو کوک وقتی رسیدیم بچه ها رفتن خونه منم رفتم سمت خونه به مامان بابام سلام کردم و رفتم تو اتاقم انقدر خستم بود که ولو شدم رو تخت تا خواب بودم که صدای پیامای گوشیم بیدارم کرد گوشیمو باز کردم که آیونگ پیام داده بود سویون گفته بود ساعت ۶ بریم بیرون منم قبول کردم گرفتم خوابیدم تا ساعت ۵ که دره اتاقم زده شد
٬کوک پاشو
-باش هیونگ بیدار شدم
(نکته جونگ هیون دادش بزرگه کوکیه البته تو واقعیتم هستا اسمش جئون جونگهیون )
بلند شدم رفتم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم اومدم بیرون رفتم یه چیزی خوردم برگشتم لباسامو پوشیدم که آیونگ زنگ زد
+ سلام خره
- علیک گاوه
+ بیشعور
- خودتی
+ خب میگم منو ته میاییم دنبالت اوکی
- باش پس بیا من امادم
+ بابا تهیونگ نمیاد خیلی طولش میده
- اوکی
+ تهیونگگگگگ بدو بیا دیگهههه( داده بلند)
- هویییییی کرم کردی دیونه
+ اوپس ببخشید فک کردم قطع کردی
- اوسکول
+ پس فعلا
- بای
ویو آیونگ
+ تهیونگگگگگ مگه دختر که انقدر طولش میدی؟؟؟
* اومدم بابا اومدم
+ بریم دیگه دیر شد
* باش
+ من میشینم پشت فرمون گفته باشم
* چی تو غلط میکنی
+ گمشو من میشینم
خلاصه بعد دعوا آخرش من بردم و نشستم پشت فرمون و ته رو انداختم عقب رفتم دنبال کوک
وقتی رسیدم دم عمارت ایستاده بود
+ نکشیمون جذاب
- هه ما اینیم دیگه
* بیا عقب
- چرا؟
+ میخوام برم دنبال سویون اینجا میشینه
- ااا اوکی
بعدش رفتم سمت خونه سویون رسیدم هرچی بوق زدم نمیومد
+ هوی زنیکه کجا موندی؟؟؟
~ اومدم بابا
+ سلام
~ سلام
-* سلام
نشست و رفتیم همون جایی که به بچه ها گفتیم تو ماشین آهنگ گذاشتم و صداشو بردم بالا بچه ها هم رد داده بودن قشنگ انگار پارتی بود تو ماشین تا اینکه رسیدم شهربازی آهنگو قطع کردم
+ مسافرین پرواز شماره ی ۴۰۴ به مقصد خود رسیدید لطفا با رعایت نظم از خودرو پیاده شوید
همه : 😶
+ گمشید بیرون ببینم ( یکم بلند )
همه : 😂باش
پیاده شدیم رفتم بچه ها رو پیدا کردیم
^به به جمعمون کامل شده
+-*~سلام
&=°^™سلام
بعد از احوال پرسی و اینا رفتیم داخل سویون رفت بلیت بگیره منم یه نگا تو کیفم کردم دیدم گوشیم نیست تو ماشین مونده بود
+ من الان میام
°کجا؟
+ گوشیم تو ماشین جا مونده
*سوییچ رو بده میرم بیارم منم کارتم تو ماشینه
+ اوکی بیا
~خب اومدم بریم
+ شما برید من منتظر ته میمونم
^ اوکی بریم
همه رفتن من موندم تنها بعد دیدم کوک داره برمیگرده
+ پس چرا نرفتی؟
- فک کردی تنهات میزارم بعد از اتفاق؟
+ ای بابا من خودم میتونم از خودم مراقبت کنم
- پس اون موقع چرا نکردی من که قرار نیس همیشه پیشت باشم
+ اون موقع ترسیده بودم
- دیگه نترس ناسلامتی تو قوی ها عضله داری زور داری
+ تازه سیکس پک هم دارم
- واقعا!!؟؟؟
+ اره ندیدی؟
- مگه من لخت دیدمت که ببینم؟ -_-
+ یااااا بی تر ادب
-😂هههه
- اااا ته اومد
* هوف بیا آیونگ گوشیت
+ مرسی داداشی ( بغل)
* باشه باشه الا خودتو لوس نکن
- بریم
رفتیم سمت بچه ها میخواستن برن اتاق فرار یونگی و سویون و جیمین رفته بودن تو ولی نامی و هوبی و جین نه
- وا پ چرا نرفتین تو
= منتظر شما بودیم 😅
* الکی نگو هیونگ ترسیدین
™ نگا این دوتا ترسیدن من میخواستم برم تو
+ باش الان بیایین با هم بریم
^= نهههههه
- بیایین بریم دیگه
هلشون دادیم داخل رفتیم تو باید به گروهای دوتایی تقسیم میشدیم
نامی با جین رف ته با هوبی منم با کوک
اولش باید سوار یه قطار میشدیم بعد که رسیدیم قطار ایستاد پیاده شدیم یه جایی بود که سه تا راه داشت هر گروه تو یکیش رفتیم کله راه تاریک بود من نوره گوشیمو روش کردم
- ترسیدی؟
+ ها نه بابا منو تر.....جیغغغغ
۶.۱k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.