سناریو
#درخواستیـــ خودم (بنگچان)
( وقتی موقع تمرین دنس پات پیج میخوره و روی بنگچان میوفتی )
داری دنس تمرین میکنی خودت و بنگچانی و داره بهت اشتباهات رو میگه
وقتی داری تمرین میکنی یهو پات پیچ میخوره و میوفتی روی بنگچان
بنگچان : بسملاه
ا.ت : اهم ببخشیددددد
بنگچان: خو چیه مگه افتادی روم دیگه چه ببخشیدی
ا.ت : اخه بد جایی..
بنگچان : بد چیزی هم نبود .. بیخیال حالا به بقیه دنست ادامه بده
ا.ت : خجالت میکشی و فرار میکنی
بنگچان : یا ا.تتتت کجا گم شدی نگران نباش من زنده ام
ا.ت : بنگچان یه لحظه پشتتو نگا کن بعددد
بنگچان : اوک..... شتت ( ۷ نفر از اعضا هم پشت بنگچان بودند )
من . هیچ کونی نخوردم چرا اونجوری بهم نگا میکند
سونگیمن : بد چیزی نبود ها
بنگچان : منظور من یه چیز بود بوخودا
سونگیمن:مثلا ...
بنگچان : ا.ت یه لحظه مگه من منظورم .. ا.تتت کدوم گوری رفتی
سونگیمن : بچه ها قبر و اماده کنید
(ریدمممم) من هیچی از رمانتیک بودن نمیفهمم 🗿👈🏻👉🏻
( وقتی موقع تمرین دنس پات پیج میخوره و روی بنگچان میوفتی )
داری دنس تمرین میکنی خودت و بنگچانی و داره بهت اشتباهات رو میگه
وقتی داری تمرین میکنی یهو پات پیچ میخوره و میوفتی روی بنگچان
بنگچان : بسملاه
ا.ت : اهم ببخشیددددد
بنگچان: خو چیه مگه افتادی روم دیگه چه ببخشیدی
ا.ت : اخه بد جایی..
بنگچان : بد چیزی هم نبود .. بیخیال حالا به بقیه دنست ادامه بده
ا.ت : خجالت میکشی و فرار میکنی
بنگچان : یا ا.تتتت کجا گم شدی نگران نباش من زنده ام
ا.ت : بنگچان یه لحظه پشتتو نگا کن بعددد
بنگچان : اوک..... شتت ( ۷ نفر از اعضا هم پشت بنگچان بودند )
من . هیچ کونی نخوردم چرا اونجوری بهم نگا میکند
سونگیمن : بد چیزی نبود ها
بنگچان : منظور من یه چیز بود بوخودا
سونگیمن:مثلا ...
بنگچان : ا.ت یه لحظه مگه من منظورم .. ا.تتت کدوم گوری رفتی
سونگیمن : بچه ها قبر و اماده کنید
(ریدمممم) من هیچی از رمانتیک بودن نمیفهمم 🗿👈🏻👉🏻
۷۸۸
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.