آهنگ قلب من 🎼 ●Part 25●
(نابی)
با شنیدن این حرف از شوگا غم بزرگی توی دلم احساس کردم من تازه متوجه شده بودم که عاشقش شدم و اون الان داره بچه دار میشه یعنی چی آخه چرا من شانس ندارم ، سعی کردم خودمو خوشحال نشون بدم و لبخند مصنوعی زدم
(شوگا)
سونا بهم تبریک گفت ولی نابی اولش ناراحت به نظرم اومد و بعدش لبخند کوتاهی زد ولی خب من چیزی نگفتم بهش
شوگا: خب بزن بریم که خیلی عقبیم از کارا
از سونا خداحافظی کردیم و راه افتادیم سمت استودیو و بعد از نیم ساعت رسیدیم و رفتیم داخل
شوگا: خب تو این مدت من آهنگ پس زمینه کامل کردم فقط مونده ظبتش که وقتی تو خوب شدی میگیریم الان میریم سراغ لیریک دومین آهنگ من یه چیزایی نوشتم ولی خب توام باید مشارکت کنی پس بیا اینو بخونش و جاهایی که میخوای تغییر بکنه رو روی این برگه بنویس
نابی سرشو به معنای تفهیم تکون داد و شروع به خوندن لیریک کرد و بعد از چند دقیقه دوتا برگرو بهم داد و من بعد خوندم جایگزین ها دهنم باز موند این دختر واقعا توی آهنگ نویسی عالیه
شوگا: واووو باید بگم تو واقعا عالی مینویسی لیریک هارو
نابی لبخندی از روی خوشحالی زد
شوگا: خب پس بزار لیریک اصلی رو وارد لپ تاپم بکنم
شوگا مشغول تایپ کردن شد و نابی هم به نمیرخ شوگا خیره شده بود اون واقعا عاشق شوگا شده بود ، شوگا بعد از پنج دقیقه کارش تموم شد
شوگا: خب بریم سراغ آخرین لیریک
شوگا برگه ای رو برداشت و گذشت رو به روی نابی
شوگا: خب هر پیشنهادی داری بنویس اینجا
نابی مشغول نوشتن شد و در همین حین شوگا گوشیش رو برداشت و به سانی زنگ زد
شوگا: سلام عشقم
سانی: سلام عزیزم
شوگا: حالت خوبه؟
سانی: بدک نیستم
شوگا: بازم حالت تهوع داری؟
سانی: آره
شوگا: دکتر نگفت تا کی ادامه داره؟
سانی: گفت تا چهار ماهگی طول میکشه
شوگا: هوفف خب پس برو بخواب و استراحت کن تا کمتر حالت بد بشه
سانی: باشه عشقم
شوگا: ببخشید نمیتونم پیشت باشم کار این سه ترک تموم بشه دیگه همش پیشتم عشقم
سانی: نه بابا به کارت برس عزیزم نمیخواد به خودت فشار بیاری
شوگا: اکی من دیگه برم فعلا مواظب خودت باش
سانی: چشم حتما فعلا
شوگا گوشی رو قطع کرد و دوباره برگشت سمت نابی که مشغول نوشتن بود
(نابی)
ایششششش حالا یه بچه میخواد بیاره ها چقدر نازشو میکشن اَه اَه ، سعی کردم این افکار رو از خودم دور کنم و خودم رو مشغول ادامه کارم کردم
کپی ممنوع ❌
با شنیدن این حرف از شوگا غم بزرگی توی دلم احساس کردم من تازه متوجه شده بودم که عاشقش شدم و اون الان داره بچه دار میشه یعنی چی آخه چرا من شانس ندارم ، سعی کردم خودمو خوشحال نشون بدم و لبخند مصنوعی زدم
(شوگا)
سونا بهم تبریک گفت ولی نابی اولش ناراحت به نظرم اومد و بعدش لبخند کوتاهی زد ولی خب من چیزی نگفتم بهش
شوگا: خب بزن بریم که خیلی عقبیم از کارا
از سونا خداحافظی کردیم و راه افتادیم سمت استودیو و بعد از نیم ساعت رسیدیم و رفتیم داخل
شوگا: خب تو این مدت من آهنگ پس زمینه کامل کردم فقط مونده ظبتش که وقتی تو خوب شدی میگیریم الان میریم سراغ لیریک دومین آهنگ من یه چیزایی نوشتم ولی خب توام باید مشارکت کنی پس بیا اینو بخونش و جاهایی که میخوای تغییر بکنه رو روی این برگه بنویس
نابی سرشو به معنای تفهیم تکون داد و شروع به خوندن لیریک کرد و بعد از چند دقیقه دوتا برگرو بهم داد و من بعد خوندم جایگزین ها دهنم باز موند این دختر واقعا توی آهنگ نویسی عالیه
شوگا: واووو باید بگم تو واقعا عالی مینویسی لیریک هارو
نابی لبخندی از روی خوشحالی زد
شوگا: خب پس بزار لیریک اصلی رو وارد لپ تاپم بکنم
شوگا مشغول تایپ کردن شد و نابی هم به نمیرخ شوگا خیره شده بود اون واقعا عاشق شوگا شده بود ، شوگا بعد از پنج دقیقه کارش تموم شد
شوگا: خب بریم سراغ آخرین لیریک
شوگا برگه ای رو برداشت و گذشت رو به روی نابی
شوگا: خب هر پیشنهادی داری بنویس اینجا
نابی مشغول نوشتن شد و در همین حین شوگا گوشیش رو برداشت و به سانی زنگ زد
شوگا: سلام عشقم
سانی: سلام عزیزم
شوگا: حالت خوبه؟
سانی: بدک نیستم
شوگا: بازم حالت تهوع داری؟
سانی: آره
شوگا: دکتر نگفت تا کی ادامه داره؟
سانی: گفت تا چهار ماهگی طول میکشه
شوگا: هوفف خب پس برو بخواب و استراحت کن تا کمتر حالت بد بشه
سانی: باشه عشقم
شوگا: ببخشید نمیتونم پیشت باشم کار این سه ترک تموم بشه دیگه همش پیشتم عشقم
سانی: نه بابا به کارت برس عزیزم نمیخواد به خودت فشار بیاری
شوگا: اکی من دیگه برم فعلا مواظب خودت باش
سانی: چشم حتما فعلا
شوگا گوشی رو قطع کرد و دوباره برگشت سمت نابی که مشغول نوشتن بود
(نابی)
ایششششش حالا یه بچه میخواد بیاره ها چقدر نازشو میکشن اَه اَه ، سعی کردم این افکار رو از خودم دور کنم و خودم رو مشغول ادامه کارم کردم
کپی ممنوع ❌
۱۲۴.۱k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۰۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.